روشهای درمان فوبیا یکی از قدیمیترین موضوعاتی ست که در روانشناسی مطرح شده است. فوبیا به معنای یک ترس بیمارگونه و غیرمنطقی از یک موضوع میباشد. موضوع ترس میتواند هر چیزی باشد و از حیوانات گرفته تا ارتفاع و یا رانندگی را شامل شود. آنچه باعث دریافت تشخیص ابتلا به بیماری فوبیا میشود عدم تناسب میان شدت ترس فرد با واقعیت بیرونی است. اگرچه فوبیها یکی از انواع اختلالات روانی هستند که در طی این سالها بهخوبی شناخته شده و پژوهشهای بسیاری نیز روی آنها صورت گرفته است بااینحال مکاتب درمانی مختلف در روانشناسی، راجع به دلایل ایجاد و نحوه درمان فوبیا با یکدیگر اختلاف دارند. ما در این مطلب راههای مختلف درمان فوبیا و مزایا و معایب هریک از آنها را بررسی خواهیم کرد.
منبع : درمان فوبیا
فوبیا یا ترس مرضی نام یک اختلال روانی است که باعث میشود فرد نسبت به یک موضوع مشخص ترسی غیرمنطقی را تجربه کند. اگرچه بیمار از غیرمنطقی بودن ترس خود آگاه است بااینحال در شرایط مواجهه با موضوع ترس معمولاً نمیتواند خود را کنترل کند و از روبهرویی با پدیدهای که از آن میترسد بهشدت اجتناب میکند. موضوع ترس فرد میتواند هر چیزی باشد. شایعترین انواع فوبیها معمولاً فوبی حیوانات، ارتفاع، خون و جراحت و یا ترس از قرار گرفتن در مکانهای بسته هستند. بر اساس پژوهشهای صورت گرفته ترسهای مرضی یا فوبیا یکی از اختلالات شایع است که در هر سنی احتمال بروز آن وجود دارد.
از کجا بدانیم فردی به بیماری فوبیا مبتلا شده؟ اصلیترین شاخصه ابتلا به بیماری فوبیا وجود یک ترس شدید از موضوعی خاص است که برای حداقل 6 ماه ادامه پیدا کرده باشد. این ترس میبایست به حدی باشد که فرد از مواجهه با موضوع ترس بهشدت اجتناب کند و حتی حاضر شود از بسیاری موقعیتها به خاطر عدم مواجهه با موضوع ترس اجتناب کند. با توجه به خاصیت فراگیری فوبیا نشانههای ترس فرد بهتدریج به تمامی موضوعاتی که با پدیده اولیه به نوعی ارتباط داشته باشند نیز تعمیم پیدا میکند. برای مثال فردی که از یک حیوان خاص میترسد. احتمالاً علاوه بر مواجهه با خود حیوان در شرایطی که با تصویر یا فیلمی از این حیوان مواجه شود و یا اسم آن را بشنود نیز نشانههای اضطراب را بروز خواهد داد. بهطورکلی میتوان نشانههای ابتلا به فوبیا را در موارد زیر خلاصه کرد.
پیش از آنکه راجع به روشهای مختلف در درمان فوبیا صحبت کنیم بهتر است به این سؤال پاسخ دهیم که چه الزام و اهمیتی برای درمان فوبیا وجود دارد. بسیاری از افراد مبتلا به این بیماری با ترس خود به نوعی کنار میآیند و به همین خاطر ضرورتی برای درمان آن احساس نمیکنند. اجتناب از مواجهه با موضوع ترس باعث میشود که آنها از احساس اضطراب و تنشهای مربوط به این بیماری در امان باشند و درنتیجه دلیلی برای درمان وجود نخواهد داشت.
دلایل بسیاری برای الزام به درمان فوبیا وجود دارد که مهمترین آنها فراگیر بودن ترسهای مرضی است. درصورتیکه شما برای درمان ترس خود اقدام نکنید این ترس بهتدریج تعمیم پیدا کرده و مسائل بسیاری را در حیطه خود قرار میدهد. برای مثال ترس از موش باعث میشود که شما بهتدریج از دیدن فیلم یا تصویر و حتی شنیدن نام موش نیز دچار وحشت شوید. علاوه بر این ترس از موش میتواند تعمیم بیشتری پیدا کرده و تمامی حیوانات و پدیدههای مشابه با موش را نیز دربر بگیرد.
در کنار تعمیم پیدا کردن ترسهای فوبیک دلیل دیگری که برای درمان این بیماری وجود دارد خللی است که در روند معمول زندگی شما ایجاد خواهد کرد. برای مثال فردی که از موشها میترسد احتمالاً از راه رفتن در پیادهروهای کنار جداول اجتناب میکند. این فرد ممکن است به دیدن برخی از دوستان یا اقوام نرود زیرا از وجود موش در خانه آنها هراس دارد. موضوعاتی ازایندست معمولاً برای بیماران مبتلا به فوبی آشنا هستند و آنها از موقعیتهای بسیاری به دلیل عدم مواجهه با موضوع ترسشان اجتناب میکنند. با توجه به آنچه گفته شد روانشناسان معمولاً توصیه میکنند که فرد برای درمان فوبیا اقدام نماید و پیش از شدت گرفتن این ترس آن را از بین ببرد.
شیوههای متفاوتی از درمان برای افراد مبتلا به ترسهای مرضی وجود دارد که هریک از آنها میتوانند با توجه به وضعیت و شرایط مشخصی مفید باشند. ما در ادامه به انواع روشهای درمان فوبیا اشاره خواهیم کرد اما در این قسمت درمانهای رفتاری بیماری فوبیا را با یکدیگر بررسی میکنیم.
تکنیکهای رفتاری در درمان فوبیا کارآمدترین و پراستفادهترین روش هستند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته اکثریت درمانهایی که از روشهای رفتاری برای درمان فوبیا استفاده میکنند موفق بوده و حتی نتیجه آن برای طولانیمدت و بدون بازگشت نشانهها در فرد باقی خواهد ماند.
باور زیربنایی در روشهای درمان رفتاری فوبی این است که فرد مبتلا معمولاً به دنبال یک تجربه تلخ مانند تصادف رانندگی و یا حمله حیوانات دچار ترس میشود. آنها معمولاً در سایر موارد مواجهه با موضوع ترس بهسرعت از آن اجتناب میکنند و به همین خاطر فرصت تجربه این مسئله که الزاماً قرار نیست بازهم اتفاق تلخی رخ دهد را از دست خواهند داد. درنتیجه هدف اصلی تمامی روشهای رفتاری این است که بیمار را با موضوع ترسش مواجه کنند تا او به این باور برسد که دلیلی برای ترس و انتظار بروز یک واقعه هولناک وجود ندارد. در ادامه اصلیترین روشهای رفتاری برای درمان فوبیا را با یکدیگر بررسی خواهیم کرد.
در این روش ابتدا به فرد آموزش داده میشود تا از طریق تمریناتی مثل ریلکسیشن یا آرامسازی توانایی کنترل اضطراب را پیدا کند. سپس درمانگر و بیمار با کمک هم فهرستی از موقعیتهای ترسناک را تهیه میکنند. برای مثال فردی که از مار میترسد احتمالاً کمترین میزان ترس را در شرایطی تجربه میکند که نام این حیوان را میشنود و بیشترین میزان ترس نیز مربوط به تماس پوستی خواهد بود. سپس درمانگر از اولین مورد فهرست محرکها را به بیمار ارائه کرده و او میبایست با کمک آنچه در تمرینات آرامسازی آموخته اضطراب خود را کنترل کند. هنگامیکه بیمار توانایی کنترل اضطراب را پیدا کرد، مرحله بعدی فهرست به وی ارائه میشود.
در روش غرقهسازی برخلاف حساسیتزدایی فرد بهتدریج و بهصورت سلسله مراتبی با موضوع ترس مواجه نمیشود بلکه بهیکباره او را با موضوع اصلی مواجه میکنند و اجازه اجتناب یا فرار به او داده نمیشود. پس از مدتی اضطراب فرد از بین رفته و بیماری او درمان میشود.
در شرایطی که امکان مواجهه حضوری با موضوع ترس وجود نداشته باشد استفاده از واقعیت مجازی تا حد زیادی کمککننده خواهد بود. در این شرایط فرد با استفاده از تکنولوژی واقعیت مجازی خود را در مواجهه با موضوع ترس احساس میکند و از این طریق بیماری وی درمان میشود. نتایج پژوهشها نشان میدهد که این روش درمانی نیز درست بهاندازه مواجهههای حضوری مفید خواهد بود.
یکی دیگر از روشهای موفق درزمینهٔ درمان فوبیا استفاده از روشهای شناختی یا شناختی-رفتاری است. در این شیوه علاوه بر کمک گرفتن از تکنیکهای رفتاری که در بالا گفته شد باورها و تصورات اشتباه فرد نیز موردبررسی قرار میگیرد و فرد متوجه خطاهای منطقی که باعث ترس وی میشوند خواهد شد.
نظریه روانکاوان در ارتباط با درمان فوبیا شاید یکی از قدیمیترین و یا حتی اولین نظریه در این زمینه باشد بااینحال به دلیل پیچیدگیهای این درمان و زمان زیادی که برای آن صرف میشود معمولاً از این شیوه برای درمان فوبیا استفاده نمیشود. روانکاوان و ازجمله فروید معتقدند که فوبیا درواقع یک اضطراب نمادین ناشی از ترسی است که فرد در ضمیر ناهشیار تجربه میکند. بااینحال به دلیل اینکه مشکلات اخلاقی مانع از بیان ترس واقعی فرد میشود او بهصورت ناهشیار ترس خود را بر موضوع دیگری منتقل میکند که به لحاظ نمادین مشابه موضوع ترس اصلی است.
معروفترین نمونه درمان فوبیا بهوسیله روانکاوی کودکی به نام هانس است که در حقیقت دچار ترس و نفرت از پدر بوده است؛ اما به دلیل غیراخلاقی بودن این موضوع و همچنین وابستگی هانس به مراقبت والدین، ذهن کودک این ترس را در ناهشیار سرکوب کرده و آن را بر اسب منتقل مینماید؛ زیرا اسب بهصورت نمادین میتواند نشان دهنده قدرت بدنی بالای پدر باشد.
برای درمان با این شیوه بیمار باید مدت نسبتاً طولانی را تحت درمان روانکاوی قرار بگیرد تا بهتدریج نسبت به مشکلاتش آگاهی پیدا کند. روانکاوان معتقدند که در صورت آگاهی یافتن فرد از علت بیماری وی درمان خواهد شد و نیازی به آموزش نکات دیگر به او نیست. بااینحال همانطور که گفته شد این درمان به دلیل پیچیدگیها و زمان زیادی که برای بهبودی نیاز دارد معمولاً مورداستفاده قرار نمیگیرد.
یکی از بحثبرانگیزترین مسائل درزمینهٔ درمان فوبیا استفاده از داروهاست. اگرچه معمولاً برای کنترل اضطراب فرد از داروها و بهویژه داروهای ضد اضطراب یا آرامبخش استفاده میشود اما باید دانست که داروها قدرت درمان این بیماری را ندارند؛ آنها صرفاً میتوانند در شرایطی که فرد مجبور به مواجهه با ترسهای خود است از شدت بروز علائم اضطرابی بکاهند. به همین خاطر روانشناسان توصیه میکنند در حین اقدام برای درمان فوبیا و بهویژه استفاده از روشهای رفتاری از داروها استفاده نکنید؛ زیرا تجربه میزان مشخصی از اضطراب برای بهبود بیماری فرد لازم است.
برای دریافت مشاوره در زمینه فوبیا میتوانید از طریق شماره 02166419012 با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو تماس بگیرید.
1. بهترین روش درمان فوبیا چیست؟
بر اساس پژوهشهای صورت گرفته استفاده از تکنیکهای رفتاری در درمان فوبیا نتایج موفق بسیاری را به همراه داشته است.
2. آیا داروها میتوانند در درمان فوبیا اثربخش باشند؟
داروهای ضد اضطراب صرفاً میتوانند علائم بیماری را کاهش دهند اما قدرت درمان و از بین بردن نشانهها را ندارند. برای از بین بردن کامل نشانه ها باید برای درمان اضطراب نزد روانشناس مراجعه کنید.
برای عضویت در اینستاگرام (ذهن نو) کلیک کنید
آخرین تحقیقات علمی روانشناسی
ورود به صفحه
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید
تماس با برترین مشاوران از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور از 8 صبحالی 12 شب حتی ایام تعطیل
سراسر کشور :9099070354 استان تهران :9092301539
منبع : درمان فوبیا
جهت مشاوره تلفنی با موبایل و رزرو وقت حضوری
برخورد و زندگی با مرد خیانتکار برای هر خانمی دشوار است. گاه مردان خیانتکار با بهانه تراشیهایشان نظر همسرشان را مثبت میکنند، اما به دلیل خصوصیات شخصیتی که در آنها نهفته است، دیری نمیگذرد که تعهدشان را زیر پا گذاشته و به دنبال خواستههای خودمحورانهشان میروند. زنان قربانی در هر بار که با خیانت شوهرشان مواجه میشوند، زخم عمیقتری را احساس میکنند، اما معمولا به دلایل مختلف برای خود نه راه پس میبینند و نه راه پیش؛ در این شرایط وضعیت روحی نابه سامانی را تجربه میکنند که در واقع ناشی از رفتارهای همسرشان است. در صورتی که در چنین شرایطی قرار گرفتهاید، حتما مشاوره خیانت دریافت نمایید.
منبع : مرد خیانتکار
مردان خیانتکار معمولا برای توجیه رفتارشان مشکل را در عدم برآورده شدن نیازهایشان میدانند. آنها گاه با بیان اینکه این شما هستید که نتوانستهاید وظایفتان را به خوبی به جا بیاورید، حتی حس گناه به شما داده و خیانتشان را بر حق نشان میدهند. در ادامه به برخی از این دلایل اشاره کردهایم.
اولین عاملی که ممکن سبب خیانت جنسی مردان شود و آنها را به سمت رابطه با زنان دیگر بکشاند عدم ارضای نیازهای جنسی است. زنانی که از رابطه جنسی ترس دارند و یا به بی میلی جنسی دچارند باید این را زنگ خطری برای خود تلقی کنند و به دنبال درمان باشند. اما گاهی هم مرد خیانتکار با وجود رضایت جنسی در رابطه با همسرش، باز هم به دلایل مختلف مثل زیاده خواهی، تنوع طلبی، باور به حق بودن چند همسری و…. خیانت جنسی میکند.
مردان برای ارضای حس مردانگی خود نیاز دارند از سمت خانومها تایید شوند، بنابراین خانومهایی که شوهرشان را با ادبیات منفی به خصوص جلوی جمع تحقیر میکنند باید حواسشان به این نیاز همسرشان باشد.
مردان نیاز به دیدن ویژگیهای جنس مکملشان یعنی زنان دارند. نیاز به دریافت لطافت، مراقبت، مادرانگی، دلبری و زیبایی دارند و اگر به این نیاز آنها پاسخ درستی داده نشود به راههای نادرستی کشیده میشوند.
روابط از راه دور که سبب میشود دو طرف به لحاظ فیزیکی از هم دور بمانند گاها سبب بروز خیانت در مردان میشود. مرد خیانتکار با وجود اینکه همسرش تلاش لازم و کافی برای از بین بردن این مسافت میکند، باز هم به خیانت ادامه میدهد و یا شرایط را برای از بین بردن مسافت تسهیل نمیکند. در چنین شرایطی ممکن است حتی وارد رابطه با زنان متاهل دیگر شوند، پیشنهاد میکنیم مقاله رابطه زن شوهردار را هم بخوانید.
مردانی که به یک سری مشکلات روحی مثل کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس دچارند یا دچار برخی بیماریهای روانی خاص هستند اغلب به خیانت دست میزنند. این دست از مردان خیانتکار معمولا تلاش بر مخفی کردن خیانتشان دارند.
مردانی که بیش از حد ایده آل طلباند وهرچیزی را از جمله همسرشان بی عیب و نقص میخواهند معمولا دچار گناه خیانت میشوند. این مردان بعد از خیانت، معمولا حق به جانب در مقابل شما ایستاده و ایرادات ریز و درشتی در ظاهر و یا رفتار شما میگیرند.
بیشتر بخوانید : خیانت به همسر
برخی مردان وقتی از رابطه خود خسته و آزرده میشوند برای پایان دادن به این رابطه راه اشتباهی را به نام خیانت انتخاب میکنند. در این شرایط همسر شما تلاشی ناشیانهای برای مخفی کردن رابطه فرازناشوییاش دارد و در باطن از این که شما مچش را گرفتهاید، خرسند است.
مردانی که از همسرشان به نحوی آسیب جدی خورده باشند برای انتقام جویی دست به خیانت میزنند. همسرتان برای تخلیه این خشم ممکن است روش مناسبی را انتخاب نکرده باشد، پس با دریافت کمک های متخصصین خیلی اوقات میتوان به او روشهای سالمتری آموزش داد.
برخی مردان به اشتباه گمان میکنند اگر رابطهای خارج از چارچوب برقرار نمایند، مشکلات آنها در رابطه اصلیشان حل خواهد شد و حال روحی بهتری پیدا میکنند. این در حالی است که شروع روابط این چنینی نه تنها به فرد و خانوادهاش آرامشی نمیدهد بلکه باعث آشوب بیشتر میشود.
برخی مردان که در دوران کودکی خود شاهد خیانت پدرشان بودهاند، در بزرگسالی خود به خیانت دست میزنند و این تنها به دلیل خشمی است که در واقع از والدین خود به دوش میکشند و شما تنها در این رابطه قربانی هستید.
برخی مشکلات جنسی مثل اعتیاد جنسی یا زیاده خواهی جنسی در مردان سبب میشود که به همسرشان خیانت کنند. مرد خیانتکار در این شرایط کمترین خود کنترلی را دارد و از این که به شما خیانت میکند احساس خوبی ندارد. این مساله نیز با دریافت مشاوره های جنسی رفع خواهد شد. پیشنهاد میشود مقاله تمایل به رابطه سه نفره را نیز بخوانید.
بعد از خیانت، عشق و زندگی مشترک با هم به گور میروند. حتی اگر ظاهر ماجرا شبیه به قبل باشد باز هم در باطن سیاهی و آلودگی زندگی را فرا میگیرد. بعد از خیانت هم زن و هم مرد لبریز از احساسات منفی میشوند احساساتی نظیر حسادت، تنفر، حقارت، احساس گناه، انتقام جویی، بدبینی و …
سوال اصلی اینجاست که آیا این زندگی با تمام اوصافی که بیان شد، باید پایان گیرد یا ادامه پیدا کند؟
خیلیها فکر میکنند طلاق در این شرایط بهترین انتخاب است اما گاهی امکان طلاق گرفتن وجود ندارد و گاهی عوارضی که طلاق گرفتن به دو طرف وارد می کند چیزی بیشتر از عوارض زندگی مشترک آنهاست و در آخر گاهی عشق میان دو نفر هنوز نمرده و فقط نیاز به ترمیم دارد.
از طرف دیگر چون در کشور ما عمدتا حق طلاق با مردان است و اثبات خیانت هم کار آسانی نیست، اگر مرد نخواهد به زندگی مشترکش پایان بدهد کار زن بسیار سخت میشود. جالب است بدانید بسیاری از مردان پس از این که خیانتشان برملا میشود به طور جدی عنوان می کنند که حاضر به طلاق دادن نیستند. در این شرایط پیشنهاد میکنیم حتما از خدمات زوج درمانی برای ادامه زندگی مشترک خود استفاده نمایید. برای آشنایی با روشهای درمان خیانت کلیک کنید.
زنانی که با خیانت شوهرشان مواجه میشوند، سوالاتی زیادی به ذهنشان خطور میکند، یکی از آنها این است که “چرا با وجود من خیانت کرده و یا چرا راضی به جدایی نیست؟”؛ حتی ممکن است که باز هم دست به خیانت بزند، اما راضی به جدایی نباشد که معمولا دلایل زیر مطرح میشود.
برای دریافت مشاوره در زمینه تکرار خیانت میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02166419012 تماس بگیرید.
چه نوع مردانی بیشتر خیانت می کنند؟
مردان خودخواه، مردان بی صبر، مردان آزادی طلب، مردان بی اعتماد به نفس، مردان بی ثبات و عاشق ریسک کردن،مردانی که مشکلات خانوادگی زیادی را در خانه پدری تجربه کرده اند، مردانی که مهارت نه گفتن ندارند، مردان بی دین و بی اعتقاد، مردان خودشیفته و مردانی که پیش از ازدواج روابط ناپایدار زیادی را تجربه کردهاند.
یک مرد پس از خیانت چه احساسی پیدا می کند؟
در حقیقت همه ما انسانیم و به واسطه انسان بودنمان احساسات خاصی را در وجودمان داریم که نمی توان حذفشان کرد. مردان خیانتگر هم بعد از خیانت دچار احساس گناه و پشیمانی میشوند؛ شاید حتی از خودشان تنفر پیدا کنند و احساس کنند مرام و مردانگی در وجودشان باقی نمانده.
آیا در برابر خیانت شوهرم من مقصرم؟
هرگز و به هیچ وجه. ممکن است شما به خاطر فرهنگ غلط، حرف های دیگران و توجیه های همسرتان خودتان را مقصر ببینید اما این تصور از پایه غلط است. شما هر چقدر هم همسر بدی بوده باشید شوهر شما می توانست از شما جدا شود.
برای عضویت در اینستاگرام (ذهن نو) کلیک کنید
آخرین تحقیقات علمی روانشناسی
ورود به صفحه
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید
تماس با برترین مشاوران از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور از 8 صبح الی 12 شب حتی ایام تعطیل
سراسر کشور :9099070354 استان تهران :9092301539
جهت مشاوره تلفنی با موبایل و رزرو وقت حضوری
شماره تماس با موبایل : 09397993559
منبع : مرد خیانتکار
جرات نه گفتن را چطور پیدا کنیم؟ چگونه نه بگوییم؟ بسیاری از افراد در زندگی خود با شرایطی مواجه هستند که نمیتوانند در مقابل خواستههای دیگران نهبگویند. بله گفتن در برابر انتظاراتی که دیگران از ما دارند، شاید در نگاه اول راحت و ساده به نظر برسد اما دارای پیامدهایی است. اولین پیامد آن هم این است که فرد مجبور به انجام کاری میشود که خودش علاقهای به انجام آن ندارد. شاید داشتن جرات نه گفتن و یا یادگیری اینکه بتوانیم به دیگران نه بگوییم در قدم اول سخت باشد، اما اگر متوجه اهمیت توانایی نهگفتن در زندگی باشید، حتما به دنبال راهکارهایی برای یادگیری آن خواهید رفت. برای آشنایی بیشتر با سایر مهارت های ارتباطی کلیک کنید.
منبع : مهارت نه گفتن را یاد بگیرید
مهارت نه گفتن در برابر خواستههای دیگران، به معنی این است که فرد درخواست طرف مقابل را به دلایلی که خودش دارد، بتواند رد کند. در واقع وقتی فرد در موقعیتی قرار میگیرد که خواستههای خودش بر خواسته های دیگری ارجحیت دارد، باید بتواند نه بگوید.
لازم است اشاره کنیم که هر فردی این حق را دارد که اگر مایل به انجام کاری نیست، درخواست طرف مقابل را رد کند. افراد مختلف در مواجهه با نه گفتن در یکی از سه دسته زیر قرار میگیرند.
دلایل مختلفی برای ناتوانی آدمها برای نه گفتن وجود دارد، اما اصلیترین دلایل آن به شرح زیر میباشد:
با توجه به دلایلی که ارائه کردیم، نه گفتن برای همه، کار آسان و راحتی نیست و فرد را با چالشهایی مواجه میکند. در این قسمت از مقاله به برخی راهکارهای موثر در یادگیری مهارت نه گفتن، اشاره کردهایم.
فردی که نسبت به اهداف و خواسته هایش در زندگی در ابعاد مختلف شغلی، زندگی مشترک، موقعیت اجتماعی، تحصیل و … آگاه است، در جهت آن نیز حرکت می کند.
در واقع این فرد زمانی که از او خواسته ای در تضاد با خواسته های خودش شود، به راحتی می تواند نه بگوید. در روانشناسی شناخت اهداف و خواسته های خود به مهارت خود آگاهی معروف است و افراد می توانند با تمرین و آموزش آن را یاد بگیرند.
بسیاری از افراد، نه گفتن را با خود خواهی اشتباه می گیرند. در واقع این دسته از اشخاص گمان می کنند که اگر در برابر خواسته های دیگران نه بگویند، یعنی فرد خودخواهی هستند که فقط به خودشان و خواسته هایشان فکر می کنند.
اینکه درخواست غیر منطقی دیگران را رد کنید، خودخواه بودن نیست و برای اینکه متوجه شوید، می توانید به پاسخ های مثبتی که در گذشته داده اید، فکر کنید.
عدهای چون فکر می کنند نه گفتن بد است، نمیتوانند در مواجهه با دیگران نه بگویند. برای از بین بردن این تفکر، فقط کافی است به جنبههای مثبت نه گفتن توجه داشته باشید.
با گفتن نه در برابر خواستههای دیگران، وقت کافی برای انجام کارهای خود خواهید داشت. همینطور میتوانید به جای پرداختن به کاری که به آن علاقهای ندارید، زمان کافی را با خانواده و یا دوستانتان سپری کنید.
به این موضوع هم فکر کنید که شما با نه گفتن، انجام دادن کاری که خارج از توانایی شما بوده را رد کردهاید.
وقتی از شما درخواستی میشود، قبل از پاسخ دادن باید خوب فکر کنید و ضمن توجه به جنبههای مثبت ” نه گفتن ” باید به پیامدهای ” بله گفتن ” نیز فکر کنید.
اگر درخواست فرد مقابل را بپذیرد، چه اتفاقی میافتند و شما مسئول چه کاری میشوید؟ فکر کردن به پیامدهای بله گفتن، باعث میشود اگر انجام آن مسئولیت خارج از توان شما باشد، بتوانید نه بگویید.
روشهای مختلفی برای رد کردن درخواست یک نفر وجود دارد. بسیاری گمان میکنند منظور از نهگفتن این است که با قاطعیت تمام در مقابل فرد بایستند و بگویند نه!
در حالی که میتوانید بسیار مودبانه و در کمال احترام به کمک پیامک، ایمیل، مکالمه تلفنی و یا هر راه دیگری درخواست طرف مقابل را رد کنید. سعی کنید انتخاب شما برای رد کردن درخواست طرف مقابل، بهترین روش باشد.
به طور کلی استفاده از زبان بدن در برقراری ارتباط موثر با دیگر افراد بسیار مهم است. وقتی قصد دارید به صورت رو در رو با طرف مقابل صحبت کرده و درخواست او را رد نمایید، سعی کنید از زبان بدن نیز کمک بگیرید.
برای اینکار بهتر است سر خود را بالا گرفته و با حرکات دستتان بر روی دلایل و حرفهای خود جهت رد درخواست طرف مقابل تاکید کنید. برای تاثیر گذاری بیشتر، ارتباط چشمی نیز به کار بگیرید.
به عنوان مثال سعی نکنید با قرار دادن دست در مقابل سینه، حالت شرمندگی و ناراحتی از رد کردن درخواست دیگران را به خود بگیرید.
هیچ انسانی همیشه نمیتواند همه کسانی که جزو خانواده، دوستان و اطرافیان او هستند را راضی و خوشحال نگه دارد.
بنابراین بهتر است سعی نکنید به خاطر راضی نگه داشتن اطرافیان، از خواستههای خودتان دست بکشید. تنها موظف هستید افراد ویژه و مهم زندگیتان را از خودتان راضی نگه دارید.
نه گفتن در برابر خواستههای غیرمنطقی دیگران که با خواسته خود فرد منافات دارد، از حقوق او است. بنابراین نیازی به توضیح و ارائه دلایل مشخص برای امتناع خود ندارید.
فقط با یک توضیح کوتاه درخواست طرف مقابل را رد کنید و از رفتن به حاشیه و توضیحات اضافه بپرهیزید. توضیحات اضافه باعث میشود طرف مقابل هم بیشتر اصرار کند و در نهایت شما تحت فشار قرار بگیرید.
عده ای نیز نه گفتن به دیگران را بیاحترامی تلقی میکنند. اساسا نه گفتن در برابر خواستههای دیگران بی احترامی محسوب نمیشود اما بستگی به نوع بیان آن نیز دارد.
فرد باید طوری به طرف مقابل نه بگوید که باعث دلخوری و ناراحتی او نشود و برای اینکار از کلمات، لحن و بیان مناسب استفاده کند.
اگر درخواستی از شما شده که احساس میکنید، نمی توانید آن را بپذیرید و از توانایی شما خارج است، میتوانید یک پیشنهاد جایگزین به فرد ارائه دهید.
برای ارائه یک پیشنهاد جایگرین، مثلا شخصی را به او معرفی کنید و یا از او بخواهید تا در وقت دیگری این کار را انجام دهید. در هر حالت شما مسئول پذیرفتن خواسته طرف مقابل نیستید و این کار هم نشان از حس نیت شما دارد.
بسیاری از افراد پس از قرارگیری در موقعیت و شرایط خاص که از آنها درخواستی میشود، نمیدانند جواب درست و مناسب کدام است. اگر در برابر درخواست دیگران نمیدانید نه و یا بله بگویید، سعی کنید شروع به نوشتن کنید.
جنبههای مثبت نهگفتن و همینطور پیامدهای بله گفتن به درخواست طرف مقابل را بررسی کنید و در نهایت تصمیم بگیرید. بر اساس علم روانشناسی نوشتن به شما کمک میکند تا زودتر به نتیجه برسید.
برای اینکه بتوانید به دیگران نه بگویید، اعتقاداتی که در وجود شما از نه گفتن جلوگیری میکند را شناسایی کنید.
اگر حتی با استفاده از راهکارهای بالا نیز به خوبی نمیتوانید مهارت نه گفتن موثر را بیاموزید و یا به عبارتی در این مهارت ضعف دارید؛ میتوانید در کارگاه های آموزشی مهارت های زندگی شرکت کنید و یا از روانشناس کمک بگیرید.
برای دریافت مشاوره در زمینه آموختن مهارت نه گفتن موثر میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02166419012 تماس بگیرید.
برای عضویت در اینستاگرام (ذهن نو) کلیک کنید
آخرین تحقیقات علمی روانشناسی
ورود به صفحه
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید
تماس با برترین مشاوران از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور از 8 صبح الی 12 شب حتی ایام تعطیل
سراسر کشور :9099070354 استان تهران :9092301539
جهت مشاوره تلفنی با موبایل و رزرو وقت حضوری
شماره تماس با موبایل : 09397993559
منبع : مهارت نه گفتن را یاد بگیرید
ترس از تنها بیرون رفتن نوعی از ترس است که فرد از قرار گرفتن به تنهایی، در موقعیتی خارج از خانه هراس دارد. ترس از تنها بیرون رفتن چنانچه ترس از موقعیت باشد، آگورافوبیانام دارد. این ترس در سنین مختلف میتواند در یک فرد ایجاد شود. بسیاری از نوجوانان از تنها بیرون رفتن برای انجام برخی کارهای ساده همچون پیاده روی و یا خرید کردن ترس دارند. این دسته از ترس نوجوانان به دلیل مقاومت در برابر استقلال پیدا کردن میباشد که تا حدودی تاثیر گرفته از تربیت والدین است. از آنجا که استرس ناشی از بیرون رفتن طبیعی نیست، حتما در ادامه این مقاله با ما همراه باشید ویا برای درمان فوبیا اقدام نمایید.
منبع : ترس از تنها بیرون رفتن از خانه
ترس از بیرون رفتن (نوعی آگورافوبیا) به ترسی گفته میشود که فرد از قرار گرفتن از یک موقعیت خاص هراس دارد. به عنوان مثال وقتی فرد به تنهایی از خانه بیرون میرود، از اینکه گیر بیفتد و یا در مقابل دیگران بی پناه باشد، میترسد. کسانی که دارای آگورافوبیا هستند حتی از بودن در وسایل نقلیه و جمعیت زیاد نیز ترس دارند.
گاهی علت ترس از تنها بیرون رفتن در افراد با سنین مختلف آگورافوبیامیباشد. به طور کلیآگورافوبیا شامل مجموعه ای از ترسها به شرح زیر است:
فردی که به اختلال اضطرابیآگورافوبیا مبتلا است، با قرار گرفتن در محیط های نامبرده دچار استرس و اضطراب میشود. نگرانی آنها به هیچ وجه با موقعیتی که در آن قرار دارند، تناسب ندارد.
پس به طور کلی این افراد تمایلی به تنها بیرون رفتن از خانه ندارند و ترجیح میدهند برای دوری از اضطراب و ترسهایی که به سراغ آنها میآید، در خانه بمانند.
ترس از تنها بیرون رفتن، ممکن است از کودکی در فرد وجود داشته باشد. ولی معمولا کسانی که به این اختلال مبتلا میشوند در سنین نوجوانی تا اواسط جوانی قرار دارند. همینطور میزان ابتلا به این ترس در زنان بیشتر از مردان است.
برخی از عواملی که باعث میگردد یک فرد به این ترس مبتلا شود و از بیرون رفتن به تنهایی هراس داشته باشد، به شرح زیر است:
بخشی از فعالیتهای هر فردی شامل تحصیل، کار و … بیرون از خانه انجام میشود. ترس ازتنهابیرون رفتن باعث میگردد که فرد نتواند تمامی فعالیتهای خود را به درستی انجام دهد.
کسانی هستند که با ترس خود مواجه نشده و آن را درمان نمیکنند، حتی ممکن است ترجیح دهند سالها خانه نشین شوند و یا برای انجام کارهای خود در بیرون از خانه به دیگر افراد در زندگی خود وابسته میشوند. در صورتی که ترس از تنها بیرون رفتن در فرد درمان نشود میتواند عوارض زیر را برای او در پی داشته باشد:
همانطور که اشاره کردیم ترس ازتنهابیرون رفتن در میان نوجوانان نیز دیده میشود. نوجوانان از سنین 12 تا 18 سالگی از نظر شخصیتی نیاز دارند تا برای انجام برخی کارهای خود استقلال داشته باشند.
متاسفانه شیوه تربیتی برخی از والدین به صورتی است که این بخش از رشد فرزند خود را نادیده میگیرند و سعی میکنند کودک خود را دائما در خانه نگه دارند و کارهای او را نیز خودشان انجام دهند.
این دسته از نوجوانان که از کودکی، پدر و مادر برایشان تصمیم گرفتهاند، معمولا نمیتوانند بدون حضور والدین نیز برای انجام برخی کارهای ساده همچون خرید از سوپر مارکت و یا پیاده روی از خانه خارج شوند.
در واقع برای اینکه رشد شناختی یک نوجوان از همان ابتلا شکل بگیرد، والدین باید به او فرصت تصمیم گیری، برنامه ریزی، هدف گذاری و… بدهند.
نوجوانانی که دارای ترس ازتنهابیرون رفتن هستند، معمولا دچار وسواس ذهنی میباشند. اینکه یک نوجوان از قرار گرفتن به تنهایی در بیرون خانه هراس داشته باشد، طبیعی نیست و ممکن است زمینه دیگر مشکلات را نیز برای او فراهم کند.
در بسیاری از موارد علت ترس نوجوان از تنهابیرونرفتن میتواند موارد زیر باشد. تا زمانی که این موارد از بین نرود ترس او نیز از بین نخواهد رفت.
اگر ترس ازتنهابیرون رفتن در نوجوانان درمان نشود، به مرور بر این ترسها اضافه میشود و مشکلاتی را برای آنها به وجود میآورد. از مهمترین عواقب ترس از تنها بیرون رفتن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در نوجوانان و کسانی که ترس از تنهابیرون رفتن در آنها در حالت شدید وجود دارد، استفاده از برخی روشهای درمانی میتواند این ترسها را از بین ببرد. در ادامه به برخی روشهای درمانی ترس ازتنهابیرون رفتن اشاره کردهایم:
در جلسات روان درمانی که برای از بین بردن ترس از تنها بیرون رفتن توسط روانشناس برگزار میشود، هدف یادگیری برخی مهارتهای عملی برای کاهش استرس و اضطرابی است که فرد پس از قرار گرفتن در آن موقعیت خاص احساس میکند.
در موارد شدیدتر ترس از تنها بیرون رفتن، معمولا پزشکان برخی داروهای ضد افسردگی را برای فرد تجویز میکنند.
در صورتی که علت ترس از تنها بیرون رفتن در فرد به دلیل اختلال هراس و یا پنیک باشد، از داروهای مهارکنندگان انتخابی بازجذب سروتونین برای این بیماران استفاده میشود.
در بسیاری از موارد فردی که دچار ترس از تنها بیرون رفتن است، میتواند با تغییر سبک زندگی از استرسها و اضطرابهایی که برای او ایجاد میشود دوری کند. رعایت نکات زیر برای کاهش ترس ازبیرون رفتن موثر است.
برای دریافت مشاوره در زمینه انواع ترسها میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02166419012 تماس بگیرید.
برای عضویت در اینستاگرام (ذهن نو) کلیک کنید
آخرین تحقیقات علمی روانشناسی
ورود به صفحه
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید
تماس با برترین مشاوران از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور از 8 صبح الی 12 شب حتی ایام تعطیل
سراسر کشور :9099070354 استان تهران :9092301539
جهت مشاوره تلفنی با موبایل و رزرو وقت حضوری
مرگ نوزاد یکی از تلخترین و دردناکترین اتفاقاتی است که ممکن است برای والدین در طول زندگی پیش بیاید. این مسئله زمینه بروز مشکلات و پریشانیهای روانشناختی برای والدین میشود. فشار روانی که مرگ نوزاد برای مادر و پدر ایجاد میکند میتواند بر روابط آنها نیزتاثیر منفی بگذارد و حتی در سایر جنبههای زندگی والدین مشکلاتی را به وجود بیارود. رایجترین واکنشی که والدین دچار آن میشوند افسردگی است. بازگشت به شرایط عادی بدون کمک گرفتن از روانشناسان امری دشوار است و گاهاً برخی زوجین برای سالهای طولانی نمیتوانند با این مسئله کنار بیایند و به زندگی خود بازگردند.
منبع : مرگ نوزاد بعد از تولد
مرگ نوزاد تلخترین تجربهای است که احتمالا والدین تجربه میکنند. والدین معمولاً پس از این اتفاق دردناک دچار پریشانیهای روانشناختی مختلفی میشوند. والدینی که نوزاد خود را از دست میدهند معمولاً احساس غم شدید، ناامیدی، پوچی، خشم و… میکنند. برخی از والدین ممکن است دچار احساس گناه شوند و مرگ نوزاد را به دلیل قصور و کوتاهی خودشان در نجات او در نظر بگیرند. بنابراین میتوان گفت تمام زنان و مردان سوگ را تجربه میکنند و هر فردی ممکن است مدت زمان مشخصی را درگیر این مسئله باشد. برخی از والدین به دلیل وابستگی شدیدی که به فرزند خود داشتهاند ممکن است برای سالهای طولانی نتوانند با این مسئله کنار بیایند و زندگیشان دچار آسیبها و تحولات چشمگیری شود. از این جهت بهتر است والدین در این مسیر حتما از یک روانشناس خانواده کمک بگیرند. بنابراین پیشنهاد میشود همین الان برای دریافت مشاوره کودک اقدام نمایید.
همه افرادی که به نوعی با مرگ نوزاد بعد از تولد مواجهه میشوند سوگ را تجربه میکنند، اما شدت تجربه این فقدان برای هر کس متفاوت است، با این حال فرایند سوگ پنج مرحله اصلی دارد که ممکن است با شدت و طول زمانهای مختلف آنها را طی کنید.
اولین واکنش والدینی که نوزاد خود را از دست دادهاند معمولاً انکار است و هر دو یا یکی از آنها تحت هیچ شرایطی نمیتواند این مسئله را باور کند و دائم این موضوع را انکار میکند. برخی از والدین ممکن است سالها مرگ نوزاد خود را انکار کنند. از جمله علائمی که در این مرحله ممکن است برای والدین داغدار پیش بیاید شامل، شوکه شدن، اجتناب از موضوع و صحبت کردن در ارتباط با آن مسئله، بیحسی هیجانی، احساس پوچی و… میباشد.
پس از طی مرحله انکار و به اصطلاح باور کردن این مسئله که نوزادشان فوت کرده است، معمولاً والدین واکنش خشم و عصبانیت را از خودشان نشان میدهند. در این مرحله والدین به نوعی از همه کس و همه چیز شکایت دارند و نسبت به همه چیز پرخاشگر هستند که چرا این اتفاق برای آنها پیش آمده است. در این مرحله عمدتاً والدین دنبال کسی میگردند که او را مقصر این اتفاق بدانند و سرزنشش کنند. نکتهای که وجود دارد این است که در این مرحله والدین داغدار معمولاً تمایلی به دریافت حمایت و کمک از دیگران ندارند.
در این مرحله والدین هنوز مرگ نوزاد خود را نپذیرفتهاند و نتوانستهاند با شرایط جدید کنار بیایند، همچنین ممکن است در مرحله چانه زنی والدین به خرافات و… سمت و سو پیدا کنند. یکی از رفتارهای رایج فرد سوگوار در این مرحله این است که مدام ارتباط با علت موضوع صحبت میکند. به عبارتی فرد حاضر است هر کاری انجام دهد تا فرزند از دست رفتهاش دوباره به زندگی بازگردد.
در این مرحله دیگر والدین تلاشی برای بازگرداندن فرزند خود نمیکنند و بیشتر به پذیرش میرسند، اما پذیرش آنها حالتی از درماندگی و افسردگی و ناامیدی دارد. به طور مداوم والدین در این مرحله احساس غم و اندوه فراوان میکنند. این غم و افسردگی میتواند برای سالها همراه پدر و مادر سوگوار باقی بماند.
آخرین مرحله از مراحل سوگ، مرحله پذیرش است، در این مرحله والدین سوگوار با مرگ نوزاد خود کنار میآیند و به نوعی به پذیرش واقعیت و سازگاری با آن میرسند. در این مرحله فرد اتفاق پیش آمده را میپذیرد و به مرور زمان برای بازگشت به زندگی عادی خود آماده میشود. نکتهای که وجود دارد این است که پذیرش به معنای داشتن هیجانات و احساسات مثبت و فراموش کردن اتفاق نیست، بلکه در این شرایط فرد عزادار یاد میگیرد که باید این مسئله را قبول کند و به زندگی خودش ادامه دهد. همه افراد نمیتوانند به مرحله پذیرش برسند، برخی از والدین ممکن است برای سالها نتوانند با این مسئله به طور اثربخش کنار بیایند.
سوگ ممکن است برای کسانی که سقط جنین نیز داشتهاند رخ بدهد. به همین دلیل به کسانی که قصد سقط جنین دارند، تاکید بر حفظ نوزاد و یا پیدا کردن راهکاری جایگزین سقط میشود.
هنگامی که والدین نوزاد خود را از دست میدهند، ممکن است واکنشها و رفتارهای متفاوتی از خودشان نشان دهند، در این شرایط اطرافیان و دوستان نباید از دست آنها ناراحت شوند، بلکه بهترین کار این است که همیشه از آنها حمایت کنید و در نقش پشتیبان باقی بمانید. همچنین میتوانید با آنها صحبت کنید. یکی از روشهای موثر برای تخلیه هیجانی والدین سوگوار این است که اجازه دهید برای مدتی در خودشان فرو بروند، یا با آنها در رابطه با احساساتشان صحبت کنید. مهمترین مسئله این است که هر طور شده حمایت خود را از آنها دریغ نکنید.
انجام فعالیتهای اجتماعی و خیریه میتواند راهکاری برای حفظ انگیزه و دلمشغولی فرد محسوب شود. برخی از والدین ممکن است به دلیل یک بیماری خاص نوزاد خود را از دست داده باشند، در این شرایط برخی از والدین تصمیم میگیرند تا به خیریهها یا انجمنها مرتبط با آن بیماری کمک کنند تا افراد دیگر درگیر این مسئله نشوند. انجام فعالیتهای این چنینی میتواند احساس خوشایند و ارزشمندی را برای والدین به وجود بیاورد.
به طور کلی کنار آمدن با مسئله مرگ نوزاد یک موضوع ناراحت کننده و دردناک است و بسیاری از والدین ممکن است تا سالها نتوانند به طور موثری با آن کنار بیایند. از این جهت مراجعه به روانشناس یا شرکت در جلسات گروهی روان درمانی با والدینی که موضوع مشترکی را تجربه کردهاند میتواند بسیار مفید و موثر واقع شود. اگر به عنوان یک والد فرزند خود را از دست دادهاید حتماً از یک روانشناس کمک بگیرید و این مسیر تلخ و دردناک را به تنهایی طی نکنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه باردار ناخواسته میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در کلینیک تخصصی کودک نی نی مایند از طریق شماره 02166419012 تماس بگیرید.
آیا مرگ نوزاد میتواند منجر به افسردگی والدین شود؟
مرگ نوزاد تلخترین و دردناکترین اتفاقی است که ممکن است برای هر زوجی پیش بیاید و این مسئله والدین را دچار پریشانیهای روانی شدیدی میکند. رایجترین واکنشی که ممکن است والدین دچار آن شوند اختلال افسردگی است. با این حال پدران معمولاً دچار برونریزی و پرخاشگری و… میشوند و مادران بیشتر دچار درونریزی مانند افسردگی میشوند. بهتر است برای بهبود افسردگی والدین از یک روانشناس کمک گرفته شود.
منبع : مرگ نوزاد بعد از تولد