زودرنجی در کودکان خیلی اوقات باعث میشود که والدین نتوانند در مورد تربیت فرزندشان رفتاری یکسان اتخاذ کنند. برای مثال مادر کار اشتباه فرزندش را به او گوش زد میکند و از او میخواهد لیواناش را بلند کرده به آشپزخانه ببرد، اما کودک با وجود این که انجامش میدهد، در خود فرو رفته و چهره ناراحت میگیرد، در این شرایط خیلی از والدین طاقت نیاورده و از گفته خود پشیمان شده و از او دلجویی میکنند. برای آنکه به پیامد و راهکارهای مناسب این رفتارها پی ببرید با ما در ادامه همراه باشید و یا از مشاوره کودک استفاده نمایید.
منبع: زودرنجی در کودکان
زودرنجی وضعیتی است که کودک نسبت به هر مسئلهای حساسیت زیادی از خود نشان میدهد و به بهانههای مختلف دائماً آزرده خاطر میشود. کودکان زودرنج همیشه در حال بهانهگیری، نق زدن، قهر کردن، رفتارهای لجبازانه و… هستند. رفتارهای این چنینی میتواند در بلند مدت والدین را خسته و فرسوده کند. این مسئله باعث میشود تا رابطه والد و فرزند دچار تعارضات و مشکلاتی شود و صمیمیت بین آنها کاهش پیدا کند.
همچنین زودرنجی کودک میتواند در ارتباطش با سایر همسالان تاثیر منفی بگذارد، به طور کلی کودکان زودرنج در بین دوستان و همسالانشان محبوبیت و پذیرش زیادی ندارند، همین مسئله میتواند میزان زودرنجی آنها را افزایش دهد و کودک را درگیر یک چرخه معیوب کند. هرچه کودک مدت زمان بیشتری درگیر زودرنجی باشد به احتمال بیشتری مستعد ابتلا به افسردگی، اضطراب و سایر پریشانیهای روانشناختی میشود. برای آشنایی با نحوه برخورد با اشتباهات کودک کلیک کنید.
زودرنجی در کودکان به علتهای مختلف زیستی، روانی و اجتماعی رخ میدهد. برخی از کودکان از هنگام تولد به طور زیستی خلق و خوی دشواری دارند. کودکان با خلق و خوی دشوار معمولاً نسبت به سایر کودکان چالشهای رفتاری بیشتری دارند و به میزان بالاتری تحریکپذیر و زودرنج هستند. این ویژگی کودکان با خلق و خوی دشوار باعث میشود تا والدین نسبت به آنها دچار خستگی و فرسودگی شوند و توجه کمتری به آنها داشته باشند و همین مسئله میتواند تحریکپذیری و زودرنجی آنها را افزایش دهد. علاوه بر مسائل زیستی باید نقش عوامل روانشناختی و تربیتی را هم در نظر گرفت. پیشنهاد میشود مقاله رفتار صحیح با کودک را نیز بخوانید.
بسیاری از کودکان ممکن است از نظر زیستی مستعد ابتلا به زودرنجی باشند اما آن چیزی که باعث تحریک پذیری و زودرنجی آنها میشود شیوههای نادرست تربیتی والدین است. والدینی که تمام نیازها و خواستههای کودک را برآورده میکنند، فرزندی زودرنج و تحریک پذیر پرورش میدهند. زیرا کودک یاد میگیرد که باید تمام خواستههایش سریع برطرف شود و اگر والدین و یا سایر همسالان به خواسته او توجهی نکنند فوراً رفتار پرخاشگرانه و لجبازانه از خودش نشان میدهند. اگر والدین بعد از انجام رفتار لجبازانه کودک تسلیم خواسته او شوند، این رفتار را در کودک تقویت میکنند و کودک به مرور زمان یاد میگیرد برای دستیابی به اهدافش باید رفتارهای تحریکپذیرانه و لجبازانه از خودش بروز دهد. حتما مقاله آموزش پدر و مادر را نیز بخوانید.
علاوه بر ویژگیهای وراثتی و شیوههای تربیتی والدین میتوان عواملی دیگری را در ارتباط با زودرنجی کودکان در نظر گرفت که شامل تعداد فرزندان خانواده، توجه کم یا زیاد به فرزندان، مقایسه کودکان با یکدیگر، وسواس فکری، ایجاد احساس گناه در کودک، تحقیر و سرزنش کودک، اعتماد به نفس پایین کودک و… میباشد.
مهمترین چیزی که در ارتباط با درمان زودرنجی کودکان باید در نظر گرفت علت زودرنجی آنهاست. اگر ریشه و علت زودرنجی کودکان به درستی تشخیص داده شود درمان میتواند نتیجه مطلوبی داشته باشد. والدین باید بدانند که شیوه برخورد با کودک زودرنج و حساس با سایر کودکان که درگیر چنین وضعیتی نیستند متفاوت است و چالشها و مشکلات فرزندپروری این کودکان بیشتر است. کودکان باید یاد بگیرند تا هیجاناتشان را کنترل کنند و هیجان متناسب با هر موقعیت را بروز دهند. بیتوجهی به مشکل زودرنجی کودک و اقدامات خودسرانه میتواند باعث افزایش شدت مشکل و احتمال ابتلای کودک به پریشانیهای روانشناختی نظیر افسردگی و اضطراب شود.
از آنجایی که عمدتاً زودرنجی کودکان در شیوه ناصحیح فرزندپروری والدین ریشه دارد، بهتر است با مراجعه و کمک یک روانشناس شرایط و مسائل پیش آمده را ارزیابی و بررسی کنید. روانشناس با ارزیابی دقیق شرایط خانوادگی، ویژگیهای کودک، شیوههای فرزندپروی و… راهکارهای درمانی متناسب با کودک و شرایط خانوادگی را ارائه میدهد تا مشکل کودک و خانواده برطرف شود. روانشناسان عمدتاً با ارائه آموزشهای فرزندپروی به والدین و تکنیکهای تقویت رفتار مطلوب در کودکان، تلاش میکنند تا زودرنجی را در کودکان کاهش دهند.
برای دریافت مشاوره در زمینه کودکان میتوانید در هر ساعت از روز از طریق شماره 02191002360 با برترین متخصصان کلینیک تخصصی نی نی مایند تماس حاصل نمایید.
آیا زودرنجی نشان دهنده یک اختلال روانی در کودک است؟
زودرنجی یکی از ویژگیها و حالتهایی است که میتواند شرایط زندگی را برای والدین و حتی خود کودک سخت کند. زودرنجی به تنهایی نشان دهنده یک اختلال روانی نیست، بلکه یک ویژگی رفتاری است که ممکن است به علتهای مختلفی روی دهد. با این حال اگر کودک علائم دیگری غیر از زودرنجی دارد بهتر است به یک روانشناس کودک مراجعه کنید تا ارزیابی دقیقی از شرایط او انجام شود.
منبع: زودرنجی در کودکان
با همسر معتاد چگونه باید رفتار کرد؟ زندگی زناشویی در عین تجربه یک رابطه رمانتیک و عاشقانه گاهی میتواند به شکلی کاملا متفاوت اتفاق بیفتد و به جای ارتباط عاشقانه، رابطهای پر تنش شکل بگیرد. عوامل بسیاری در شکل گیری یکه زندگی زناشویی پر از درگیری و استرس دخیل هستند که از جمله این عوامل میتوان به اعتیاد اشاره کرد. روابط عاشقانه بسیاری وجود داشته که پس از بروز اعتیاد یکی از زوجین، به یک رابطه ملالآور تبدیل شده است. چالشهای ناشی از زندگی با همسر معتاد، پیامدها و عوارضی را به همراه خواهد داشت که قطعا در تصمیم گیری به ادامه روند زندگی زناشویی و یا تصمیم به ترک همسر و طلاق نقش بسزایی دارد. آگاهی از تمام جوانب زندگی با یک همسر معتاد به شما کمک میکند تا هنگام تصمیم گیریهای مهم زندگی، با آگاهی بیشتری اقدام کرده و از بروز اتفاقات ناگوار جلوگیری نمایید.
منبع: همسر معتاد
زندگی با همسر معتاد مشکلات و چالشهای زیادی با خود به همراه دارد که برخی از آنها به شرح زیر هستند:
نکته بسیار حائز اهمیت در مورد زندگی با همسر معتاد این است که وی قادر نخواهد بود مانند یک فرد معمولی محبت خود را به همسر خویش ابراز نماید، چراکه جایگزین دیگری برای وابستگی خود یافته است. به عبارت سادهتر میتوان گفت یک شخص نرمال دارای وابستگی به همسر خود است و سعی در کسب رضایت وی دارد. اگر به هر دلیلی مشکلی در برقراری ارتباط صمیمانه بین آنها رخ دهد، سعی میکند مشکل را برطرف کرده و محبت همسر را به دست آورد.
این در حالی است که شخص معتاد وابستگی زیادی به مصرف مواد مخدر دارد و چنانچه به هر دلیلی نتواند آن را به دست بیاورد دچار آشفتگی خواهد شد. این آشفتگی میتواند تا حدی پیش رود که موجب درگیری با همسر گردد چراکه نسبت به واکنش و رفتار خود کنترلی ندارد. بنابراین مصرف مواد مخدر موجب تحت الشعاع قرار دادن روابط صمیمانه بین زن و شوهر خواهد شد.
اعتیاد به هر مادهای از قبیل الکل، هروئین یا هر ماده افیونی دیگر بر روی هورمونهای بدن تاثیر گذاشته و عملکرد آنها را دچار مشکل میکند. همسر معتاد به مرور زمان در برقراری رابطه جنسی خویش دچار مشکل شده و نمیتواند همسر خود را تمکین کند. در موارد حاد و شدید مصرف مواد مخدر این مشکل در برقراری رابطه جنسی تا حدی زیاد میشود که فرد معتاد تمام علاقه خود را نسبت به رابطه جنسی از دست داده و اگرچه تحریکات زیادی داشته باشند اما برقراری رابطه برایشان غیر ممکن خواهد شد.
زن و شوهر هر چقدر که از نظر مالی و ثروت شرایط خوبی داشته باشند اما با بروز پدیده اعتیاد، میزانی از هزینههای خانواده صرف خرید مواد مخدر میشود. با مرور زمان کم کم هزینههای اختصاص داده شده به خرید مصرف مواد مخدر افزایش یافته و خانواده را با مشکلات اقتصادی رو به رو میسازد.
اگرچه این نشانهها به معنای قطیعت در اعتیاد همسر نیست اما تا حد زیادی در تشخیص این موضوع که همسرتان دچار اعتیاد شده است، به شما کمک میکند.
مصرف برخی از مواد مخدر به علت ماده سازنده آنها میتواند موجب تغییرات ظاهری در بدن شود. بیشتر تاثیرات ظاهری ناشی از مصرف مواد مخدر در چهره همسر نمایان میشود؛ چین و چروک، کاهش وزن زیاد، خستگی و احساس کسالت، عدم رعایت بهداشت شخصی از جمله تاثیرات مصرف مواد مخدر هستند.
انسانها در هنگام انجام خطا دچار دستپاچگی شده و از آشکار کردن خطای خود جلوگیری میکنند. در مورد گرایش همسر به اعتیاد نیز همین قضیه صدق میکند. وی تمام تلاش خود را به کار میبرد که حقیقت را کتمان کرده و مصرف مواد مخدر را از همسر خود پنهان کند. دستپاچگی و دورغ میتواند به عنوان شاخصی برای تشخیص اعتیاد وی باشد.
همسر معتاد به واسطه مصرف مواد مخدر، دورههای مختلفی را از نظر شرایط روحی سپری میکند. معمولا در هنگام استفاده کردن مواد مخدر، حالتی شاد و نرمال دارد اما به محض عدم دسترسی به مواد، دچار حملات عصبی شده و واکنشهای پرخاشگرانهای را نشان میدهد.
در هنگام برخورد با قضیه اعتیاد همسر، واکنشهای مختلفی صورت میگیرد. برای بیشتر زنان یا مردان زندگی با همسر معتاد، موضوعی غیر قابل تصور است چراکه تحمل مشکلات و عواقب آن را ندارند. سریعا تصمیم به جدایی گرفته و بدون هیچ تلاشی برای درمان همسر، خانه را ترک کرده و اقدام به طلاق مینمایند. اما برخی دیگر از زنان یا مردان به دلیل وابستگی روحی که به همسر خود دارند، تمام سعی خود را به کار میبرند و همسر خویش را به مراکز درمانی مرتبط برده و تا پایان دوره درمان با وی میمانند.
در این شرایط همسر دچار اعتیاد نیز انگیزه زیادی برای ادامه روند درمان مییابد. گروه دیگری از زنان یا مردان به دلیل وجود فرزند خویش ترجیح میدهند با همسر معتاد خود کنار آمده و با وجود تمام مشکلات، زندگی خود را ادامه میدهند. برای کسب اطلاعات در زمینه ترک اعتیاد کلیک کنید.
اعتیاد نیز یک بیماری است و میتواند در سایه حمایت عاطفی همسر بهبود یابد. پس قبل از اقدام به جدایی و طلاق، بهتر است تمام سعی خویش را در جهت درمان همسر خود که دچار اعتیاد شده به کار بگیرید. در جهت کمک به همسر خود میتوانید به مراکز مشاوره مراجعه کرده و بهترین تصمیمات را اتخاذ نمایید. برای کسب اطلاعات در زمینه مشاوره ترک اعتیاد کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه اعتیاد می توانید در هر زمان از روز برای مشاوره ترک اعتیاد تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 تماس بگیرید.
بهترین روش برخورد با همسر معتاد چیست؟
توجه نمایید که اعتیاد به عنوان یک بیماری شناخته شده که قابل درمان است. از آنجایی که اعتیاد هم جسم و هم روان فرد را تحت تاثیر قرار میدهد نیاز به درمانهای جسمی و روانی دارد و روش برخورد با همسر معتاد نیز باید توسط زن یا مرد آموخته شود. استفاده از مشاورههای روانشناسی هم برای فرد معتاد و هم همسر وی از ابتدای شروع درمان تا ماهها پس از ترک بسیار موثر و ضروری است.
برای عضویت در اینستاگرام (ذهن نو) کلیک کنید
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید
تماس با برترین مشاوران از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور از 8 صبح الی 12 شب حتی ایام تعطیل
سراسر کشور :9099070354
جهت مشاوره تلفنی با موبایل و رزرو وقت حضوری
شماره تماس با موبایل : 02191002360
منبع: همسر معتاد
درمان کم حرفی چگونه امکان پذیر است؟ کم حرف بودن به این معناست که افراد از صحبت کردن در موقعیتهایی که باید اجتناب میکنند و تمایل دارند حتی اگر از آنها سوالی شود، ساکت باشند و پاسخی ندهند. به همین دلیل درمان کم حرفی در مورد این افراد بسیار ضرورت است. بسیاری از افراد کم حرف در عین تلاش برای مقابله با کم حرفی، نمیتوانند ارتباط موثری را با دیگران برقرار نمایند و به خوبی صحبت کنند. گاهی نیاز است انسانها از طریق صحبت کردن از حق و حقوق خود دفاع کنند، اما به دلیل کم حرفی و ناتوانی در صحبت کردن، موقعیتهای زندگی خود را از دست میدهند. زبان و صحبت کردن با تمرین و تکرار تقویت میشود؛ بنابراین کم حرفی درمان دارد که برای اطلاع از آن تا انتهای این مقاله همراه ما باشید. برای شروع درمان میتوانید مشاوره فردی کلیک کنید.
منبع: درمان کم حرفی برای چه کسانی ضروری است؟
کم حرفی دارای علل مختلفی است که میتواند به مرور در رابطههای فرد تاثیر منفی خود را بگذارد. به عنوان مثال کم حرفی میتواند سبب ایجاد مشکل در رابطه زناشویی شود چراکه یکی از زوجین تمایلی به صحبت کردن ندارد و دیگری از این شرایط ناراضی است. برای آشنایی بیشتر با علت کم حرفی مرضی کلیک کنید.
همینطور میتواند در محیط کار مشکل ساز شود و به بیکاری یا کار کردن در شرایط سخت منجر گردد. از دلایل اصلی کم حرفی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کم حرفی موضوعی نگران کننده نیست و قابل درمان میباشد. افرادی که کم حرف هستند برای اینکه بتوانند در جمعهای دوستانه و یا خانوادگی به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، میتوانند از راهکارهای موثر در این زمینه استفاده کنند و در مسیر درمان کم حرفی خود قدم بردارند.
اگر قصد دارید در یک مهمانی خانوادگی و یا دورهمی دوستانه شرکت کنید، میتوانید از قبل حرفهای خود را آماده کنید و در مقابل آینه با خودتان تمرین کنید که قرار است در مورد چه چیزهایی در آنجا صحبت کنید. مثلا میتوانید حرفهای خود را با تعریف کردن در مورد لباس فرد مقابل آغاز کنید.
تمرین کردن میتواند به شما کمک کند طرز صحبت کردن و زبان گفتاریتان را تقویت کنید. بنابراین ابتدا مقابل آینه بایستید و با مخاطب قرار دادن خودتان شروع به صحبت کردن بکنید.
لزومی ندارد در موقع حرف زدن شخصیت و یا لحن خود را تغییر دهید؛ فقط کافی است خودتان باشید اما به مرور از فنون صحبت کردن در میان حرفهای خود استفاده کنید.
در ادامه وقتی به جای خودتان افراد واقعی را مخاطب قرار میدهید، استرس و اضطراب خود را کنترل کنید. با یک نفس عمیق حرفهای خود را شروع کنید و آرامش خود را حفظ نمایید؛ چراکه قرار نیست اتفاقی بیافتد. این کار در ابتدا دشوار به نظر میرسد اما مطمئنا با کمی تلاش به مرور برایتان راحت خواهد شد.
لازم است در نظر داشته باشید برای اینکه بتوانید به خوبی صحبت کنید باید از ذهن خود استفاده کنید و در زمینههای مختلف مطالعه داشته باشید.
مطالعه کتاب، فیلم دیدن، شرکت در سخنرانیها، حاضر شدن در کارگاههای آموزشی و … سبب میشود که دایره لغات و واژگان شما افزایش پیدا کند. همینطور هرچه آگاهی شما بیشتر شود، بدیهی است که راحتتر میتوانید در زمینههای مختلف اظهار نظر کنید.
برخی از افراد به دلیل عدم برخورداری از مهارتهای فن بیان از صحبت کردن اجتناب میکنند و ترجیح میدهند سکوت کنند. در صورتی که احساس میکنید که از مهارتهای ارتباطی برخوردار نیستید و همین موضوع دلیل کمحرفی شماست، توصیه میشود در دورههای فن بیان شرکت کنید.
با شرکت در این دورهها متوجه خواهید شد چه زمانی باید تن صدای خود را تغییر دهید و یا از چه واژگانی برای برقراری ارتباط موثر بهره ببرید. همینطور در این کلاسها پیرامون زبان بدن و برقراری رابطه چشمی نیز به شما آموزشهای موثری داده میشود.
برای افراد کمحرف صحبت کردن در جمعهای غریبه کاری سخت به نظر میرسد، اما توصیه میشود برای درمان کم حرفی سعی کنید در این جمعها صحبت کنید. هر چند عبارتهای خیلی کوتاه مثل “بله شما درست میفرمایید” و یا “من با نظر شما موافق هستم” میتواند گام موثری در این زمینه باشد. کمکم میتوانید عبارتهای خود را بلندتر کنید و پیرامون مسائلی که مطرح میشود نظر خود را اعلام کنید.
در نظر داشته باشید برای آغاز صحبت در یک جمع نیازی نیست از همان ابتدا به صورت رسمی بحث را در دست بگیرید، همین که سوالی مطرح کنید و یا نظر مختصری بدهید برای شروع خیلی خوب است. جهت آشنایی و آموزش مهارت های ارتباطی کلیک کنید.
استرس و اضطراب سبب میشود حتی اگر مایل به صحبت کردن هم باشید، حرفهایتان را فراموش کنید. بنابراین اگر با قرار گرفتن در مقابل دیگر افراد به دلیل استرس و اضطراب نمیتوانید صحبت کنید، حتما باید در جهت درمان آن اقدام کنید.
برای اطلاع از راهکارهای کنترل استرس و اضطراب میتوانید با یک متخصص مشورت کنید. کم شدن استرس میتواند سبب افزایش مهارتهای اجتماعی شما شود و میزان آمادگیتان را برای صحبت کردن در جمع افزایش دهد.
از اصلیترین دلایل کم حرفی، اعتماد به نفس پایین میباشد. اعتماد به نفس یک مهارت است و به راحتی میتوان با تمرین کردن آن را تقویت کرد و افزایش داد. برای این کار میتوانید به جنبههای مثبت عملکردتان در زندگی توجه داشته باشید و با الگو قرار دادن افراد موفق در زندگیتان، کارهای مثبت خود را بیشتر کنید.
الگوهای فکری منفی و غلط میتواند سبب پریشانی در موقعیتهای اجتماعی شود. در حالی که این افکار ممکن است واقعی نباشند و سبب ایجاد احساس ناامنی و عدم اعتماد به نفس در هر فردی شوند.
به عنوان مثال برخی از افراد کم حرف به دلیل اینکه فکر میکنند انسانهای عجیبی هستند و حرفهای آن ها برای دیگران چندان جالب نیست و یا دیگر انسانها آنها را مورد قضاوت قرار میدهند یا در صورت مرتکب اشتباه شدن دیگران آن ها را ترک میکنند، تمایلی به حرف زدن ندارند و میخواهند سکوت کنند. برای درمان کم حرفی باید از این افکار و باورهای غلط عبور کرد.
برای دریافت مشاوره در زمینه کم حرفی میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 تماس بگیرید.
برای عضویت در اینستاگرام (ذهن نو) کلیک کنید
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید
تماس با برترین مشاوران از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور از 8 صبح الی 12 شب حتی ایام تعطیل
سراسر کشور :9099070354
جهت مشاوره تلفنی با موبایل و رزرو وقت حضوری
مهارت همدلی به معنای این است که هر فردی در موقعیتهای مختلف زندگی دیگران، توانایی تشخیص و درک عواطف و احساسات آنها را داشته باشد و بتواند با استفاده از روشهای درست و مناسب به آنها پاسخ دهد. برخورداری از مهارت همدلی برای زندگی کردن، لازم و ضروری میباشد. متاسفانه زندگیهای امروزی میزان استرس و اضطراب افراد را بیشتر کرده است؛ گاهی همدلی کردن با دیگران میتواند از میزان این استرس و اضطرابها کمتر کند. کسانی که از مهارت همدلی برخوردار هستند، به دلیل همدلی کردن با اطرافیانشان، اغلب انسانهای محبوبتر و مورد احترامتری میباشند و همین سبب افزایش اعتماد به نفسشان میگردد. مهارت همدلی مهارتی اکتسابی است و افراد میتوانند با استفاده از راهکارهای مناسب آن را بیاموزند. اگر قصد دارید مهارت همدلی را در خود تقویت کنید، در ادامه راهکارهایی مفید برای افزایش مهارت همدلی ارائه کردهایم.
منبع: مهارت همدلی کردن
مهارت همدلی به توانایی درک و تشخیص احساس و تجربه دیگران گفته میشود. در واقع کسی که از مهارت همدلی کردن برخوردار است، میتواند خود را جای فرد مقابل بگذارد و به ماجرا از دید او نگاه کند. کسی که از مهارت همدلی برخوردار نیست و نمیتواند دیگران را درک کند، در واقع دارای یک کمبود در هوش هیجانی است.
درک دیگران و توانایی پاسخ مناسب به آنها، میتواند ظرفیت فرد را در مواجهه با مشکلات بالا ببرد. در واقع کسی که همدلی کردن را آموخته است، راحتتر از دیگران با شرایط مختلف زندگی سازگار میشود. افزایش تحمل، درک و تحلیل بهتر شرایط، روابط احتماعی بهتر، عشق ورزیدن به دیگران و … همگی از تاثیرات مهارت همدلی کردن هستند.
رسیدن به مهارت همدلی نیازمند این است که فرد از ویژگیها و تفاوتهای فردی میان انسانها، مطلع بوده و به خودآگاهی نیز رسیده باشد. در واقع فرد باید با خودآگاهی و شناخت روحیات و احساسات خود با دیگران همدلی کند. کسی که به خودآگاهی نرسیده باشد، در همدلی کردن نیز عاجز است.
همدلی کردن سه مولفه اصلی دارد که در ادامه آنها را توضیح دادهایم:
تنها نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید، این است که همدلی و دلسوزی میتواند با یکدیگر مرتبط باشد اما تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. دلسوزی صرفا یک حرکت منفعلانه است اما همدلی و یا همدردی تلاش برای درک دیگران و پاسخ مناسب به آنها است. پیشنهاد میشود حتما سایر با سایر مهارت های زندگی نیز آشنا شوید.
پیشتر اشاره کردیم که افراد با مهارت همدلی معمولا در میان همگان افرادی محبوب و قابل احترام هستند. با نگاه ریزبینانهتر این افراد دارای ویژگیهای بسیاری هستند که در ادامه به آنها پرداختهایم.
کسی که از مهارت همدلی برخوردار است، همواره به رفاه و خوشبختی دیگر افراد نیز فکر میکند. حتی ممکن است فکر کردن به دیگران سبب تحریک بیش از حد احساسات او نیز شود.
اینکه فردی بتواند احساسات و عواطف دیگر انسانها و اطرافیان خود را درک کند و تشخیص دهد، دارای تاثیر بسیار زیادی در دیگر جنبههای زندگی او نیز است. در واقع همدلی کردن مزایای بسیاری دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره کردهایم:
مهارت همدلی آموختنی و اکتسابی است؛ به این معنا که افراد مختلف میتوانند با تمرین کردن این مهارت را بیاموزند. در ادامه راهکارهایی که میتواند به یادگیری و یا تقویت همدلی در شما کمک کند را شرح دادهایم.
میتوان گفت زمانی یک فرد از مهارت همدلی برخوردار میشود که ابتدا مهارت گوش دادن فعال را بیاموزد. گوش دادن فعال به این معنی است که شما پای حرفهای طرف مقابل بنشینید و توجه کامل خود را به او بدهید. البته باید در زمان گوش دادن به حرفهای طرف مقابل او را قضاوت نکنید و پاسخهای مناسبی را ارائه دهید.
برای گوش دادن فعال بهتر است تنها کاری که میکنید، گوش دادن باشد و طرف مقابل متوجه توجه و تمرکز شما شود. سعی کنید با حرکات چشمی و زبان بدن خود گوش دادن فعال خود را به طرف مقابل نیز نشان دهید. مثلا میتوانید سر خود را به نشانه تائید تکان دهید.
در تمام مدتی که به حرفهای او گوش میدهید، سعی کنید خود را جای او بگذارید تا به درک بهتری از شرایط برسید.
معمولا از ویژگیهای بارز افرادی که از مهارت همدلی کردن برخوردار هستند، این است که حرفهای طرف مقابل را گوش میدهند و سعی ندارند او را قضاوت کنند و یا در پاسخ او را نصیحت نمیکنند.
در واقع اغلب افراد وقتی در حال درد و دل هستند، یک گوش شنوا برای شنیدن حرفهایشان میخواهند تا سبک شوند. آنها درست و غلط کار خود را میدانند و نیازی به شنیدن نصیحت و یا قضاوت شدن ندارند. برای همدلی کردن، فقط در صورتی که احساس میکنید راهکاری مفید دارید، میتوانید به او بگویید.
کسانی از مهارت همدلی برخوردار هستند که این موضوع را بپذیرند هر فردی عقاید منحصر به فرد خودش را دارد و قرار نیست همه افراد مثل او فکر کنند.
بنابراین از لازمههای همدلی کردن این است که در زمان گوش دادن به حرفهای دیگران تعصب نداشته باشید و حتی اگر با نظر و عقیده طرف مقابل، مخالف هستید به حرفهای او گوش دهید. همدلی کردن به معنای پذیرش عقاید طرف مقابل نیست بلکه به معنای احترام گذاشتن به آنها است.
همدلی کردن نیازمند پاسخ مناسب به حرفهای طرف مقابل است. پاسخ مناسب به معنای رعایت تعادل نیز میباشد. یعنی فردی که شنونده حرفهای طرف مقابل است باید نه خیلی بیتفاوت باشد و نه واکنش تندی را از خود نشان دهد. تعادل داشتن در همدلی میتواند این حس را به طرف مقابل القا کند که شما او را درک کردهاید.
برای اینکه بتوانید همدلی کردن خود را به طرف مقابل نشان دهید، میتوانید از تکنیک انعکاس استفاده کنید. انعکاس دادن یا به صورت انعکاس احساس کردن میتوانید به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و احساسات خود را منعکس کنید. همچنین مفهوم انعکاس محتوا به این معنی است که در تائید حرفهای طرف مقابل شما هم موضوع را ادامه دهید.
همانطور که چندین بار اشاره کردیم مهارت همدلی، مهارتی آموختنی و اکتسابی میباشد؛ اما بهتر است این مهارت از دوره کودکی به افراد آموزش داده شود تا به عنوان ارزشی در وجود آنها نهادینه گردد.
در واقع اهمیت این موضوع در این نکته میباشد که اگر افراد در سنین کودکی و زمانی که شخصیت آنها شکل میگیرد، نتوانند با دیگران همدلی کنند؛ در بزرگسالی نیز به این مهارت دست پیدا نمیکنند و در واقع توانایی درک دیگران را نخواهند داشت.
بنابراین پدر و مادرها باید از دوره کودکی بر یادگیری مهارت همدلی در کودکانشان توجه داشته باشند. در صورتی که علاقهمند هستید این مهارت را به کودک خود بیاموزید اما روش آن را نمیدانید، میتوانید از یک روانشناس کمک بگیرید.
از مهمترین مهارتهایی که یک فرد باید از آن برخوردار باشد، مهارت همدلی کردن است. اگر احساس میکنید فردی را در اطراف خود ندارید که با شما همدلی کند، میتوانید بدون ترس از قضاوت شدن و برای دریافت راهکارهای تخصصی، از مشاوره روانشناسی متخصصان مرکز مشاوره ذهن نو استفاده کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه مهارت همدلی میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 تماس بگیرید.
برای عضویت در اینستاگرام (ذهن نو) کلیک کنید
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید
تماس با برترین مشاوران از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور از 8 صبح الی 12 شب حتی ایام تعطیل
سراسر کشور :9099070354
جهت مشاوره تلفنی با موبایل و رزرو وقت حضوری
شماره تماس با موبایل : 02191002360
منبع: مهارت همدلی کردن
کودکان درونگرا رفتار و خصوصیات متفاوتی دارند که اگر والدین نتوانند رفتار مناسب با این ویژگیها را درک کنند، حتما در روند تربیتی فرزندشان دچار سختیهای زیادی خواهند شد.در اغلب موارد والدین از همان دوران طفولیت متوجه تفاوتهای شخصیتی فرزندانشان میشوند، اما ممکن است متدهای یکسانی را در ارتباط با هر کدام از آنها در نظر بگیرند. در حالی که هر کودکی با شخصیت منحصر به فرد خودش نیاز به رفتاری متفاوت دارد. بنابراین والدین علاوه بر حفظ تعادل و عدالت لازم است متوجه این تفاوتها باشند و در هر سن متناسب با آن پاسخ دهند. در صورتی که در این زمینه سوالی دارید میتوانید از خدمات مشاوره کودک استفاده کنید.
منبع: کودکان درونگرا چه زندگی دارد؟
بهتر است کودکان را به گلها تشبیه کنیم. برخی از کودکان با توجه به تیپ شخصیتیای که دارند مانند قاصدک هستند. یعنی میتوانند با هر محیطی وفق پیدا کنند. برخی کودکان دیگر تیپ شخصیتیای دارند که آن را به گل ارکیده تشبیه میکنیم. گل ارکیده به روی محل رشد خود حساس است. کودکان مشابه گل ارکیده معمولا از کودکان مشابه قاصدک بهتر عمل میکنند. این عملکرد بهتر در حیطه تحصیلی و روابط بین فردی آنها نمایان میشود.
کودکان درونگرا برای اینکه قوای درونی خود را تجدید کنند تمایل دارند تا تنها باشند. رفتار این کودکان معمولا موجب نگرانی پدر و مادر در مورد سلامت آنها میشود. کودکان درونگرا دیر جوش هستند، آنها گروه دوستی محدودی دارند و در کودکی هم نهایتا با دو تا سه نفر همزمان بازی میکنند. این کودکان با خواندن و گوش دادن بهتر یاد میگیرند (برخلاف کودکان برونگرا که باید در فعالیتهای کلاسی شرکت کنند تا بهتر یاد بگیرند). برای اطلاع بیشتر مقاله روانشناسی کودک را بخوانید.
در ظاهر درونگرا بودن و خجالتی بودن شبیه به هم هستند. اما وقتی به عمق هر کدام نگاه کنیم میبینیم دو موضوع متفاوت هست. درونگراها از تنها بودن لذت میبرند. آنها وقتی زمان زیادی با دیگران میگذرانند از نظر احساسی خسته میشود. اما افراد خجالتی تمایلی به تنها بودن ندارند، از تنها بودن لذتی نمیبرند اما از برقراری ارتباط با دیگران احساس وحشت میکنند.
به این مثال توجه کنید. فرض میکنیم دو کودک درون کلاس حضور دارند. یکی از آنها درونگرا و دیگری خجالتی است. آنکودک درونگرا دوست دارد در کلاس بماند و به مطالعه کتاب بپردازد. او فکر میکند گذراندن وقت با دیگر بچهها استرس زا است. در مقابل کودک خجالتی دوست دارد وارد جمع بشود اما چون از جمع میترسد ترجیح میدهد در کلاس باقی بماند. کودکخجالتی از تنهاییاش ناراحت و درمانده است.
به بچههای خجالتی در جهت بیرون آمدن از دیوارهای امنشان میتوان کمک کرد. اما کسی که درونگرا باشد و این ویژگی بخشی از وجودش باشد را نمیتوان تغییر داد. درونگرایی یک بخش از وجود یک فرد و شخصیت اوست. درست مانند رنگ و و چشم که قابل تغییر نیستند، درونگرایی نیز قابل تغییر نیست و در نهاد فرد جا افتاده است.
درونگراها خجالتی نیستند. در واقع بسیاری از آنها توانایی اجتماعی عالیای دارند. با این وجود فرد درونگرا بعد از داشتن ارتباط زیاد با دیگران احساس خستگی میکند. او نیاز دارد مدتی را در لاک خود باشد تا باتری احساسیاش شارژ بشود.
درست است که خجالتی بودن درمان میشود اما اگر تلاش کنید فرد درونگرا را به فردی برونگرا تبدیل کنید مشکلاتی در عزت نفس او به وجود میآورید. درونگراها میتوانند راههای کنار آمدن با موقعیتهای اجتماعی گوناگون را بیاموزند، اما برای همیشه درونگرا میمانند. برای آشنایی بیشتر در این مورد مقاله شخصیت کودک را بخوانید.
اولین چیزی که در ارتباط با افراد درونگرا باید بدانیم این است که این ویژگی بیماری نیست که قابل درمان باشد. درونگرا بودن یک تیپ شخصیتی است که از بدو تولد در فرد شکل میگیرد. در نتیجه کودک درونگرای شما به کمک نیاز ندارد. اما برای اینکه خیالتان از صحت روانی کودکتان آسوده باشد میتوانید نکاتی را رعایت کنید.
بهترین کاری که در حق فرزند خود میتوانید بکنید این است که بدانید درونگرایی یک صفت شخصیتی عادی است. این موضوع را بپذیرید که کودک شما شخصیت اجتماعی فعالی ندارد. قرار نیست خانه شما همیشه پر از مهمانهای رنگارنگ باشد. باید درک کنید که کودک شما دوستان نزدیک محدودی دارد. اگر این ویژگیهای او را بپذیرید کمتر او را به انجام کاری که دوست ندارد مجبور میکنید.
اگر بعد از یک مهمانی جشن تولد، کودکتان خواست که تنها باشد از درخواست او تعجب نکنید. همچنین اگر شما از یک مهمانی به مهمانی دیگر بروید باعث میشود کودک تان دچار استرس شود. بزرگ کردن کودکی که این ویژگی رفتاری را دارد کمی سخت است. به خصوص برای والدینی که برون گرا باشند. اما لازم است بدانید که تنها چیزی که آنها نیاز دارند درک و عشق از سوی والدینشان است. برای تسهیل شرایط مقاله آموزش پدر و مادر را بخوانید.
برای دریافت مشاوره در زمینه کودکان میتوانید در هر ساعت از روز از طریق شماره 02191002360 با برترین متخصصان کلینیک تخصصی نی نی مایند تماس حاصل نمایید.
کودکان درونگرا را به چه کارهایی مجبور نکنیم؟
آنها را به صحبت کردن، به حضور در اجتماع، به گفتن مسائل شخصی، به داشتن یک برنامه فشرده و غیره مجبور نکنید. بدانید که این ویژگی آنها یک تیپ شخصیتی عادی است و بیماری نیست که جای نگرانی داشته باشد.