کمک به افراد افسرده یکی از اقدامات موثر اطرافیان برای تسریع روند درمان میباشد. افسردگی یکی از رایجترین اختلالات روانی عصر مدرن است. این مشکل به شکل فراگیر مردم از هر سن و جنسیت و فرهنگی را میتواند درگیر خود کند. ازاینجهت کمک کردن به افراد افسرده بهخصوص کسانی که جزو آشنایان و نزدیکان ما هستند، بسیار قابلتوجه است. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان میشود که احتمال اقدام به خودکشی در مورد این بیماران مطرح شود؛ بنابراین لازم است از راهکارهایی که میتواند در مورد بهبود افراد مبتلابه افسردگی یاریرسان باشد، آگاهیهای لازم را کسب کرد. برای دریافت مشاوره افسردگی کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه کمک به افراد افسرده میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
منبع: کمک به افراد افسرده با توجه به روانشناسی
افسردگی، اختلالی روانی است که میتواند بر جنبههای زیادی از زندگی فرد تأثیر بگذارد. علاوه بر این، چنین بیماریای باعث میشود اطرافیان شخص نیز در تعاملات خود با وی، دچار مشکلاتی شوند. یکی از مهمترین علل بروز این مشکلات، آشنا نبودن با ویژگیهای اختلال افسردگی و اثرات آن بر مبتلایان است. ازاینرو، در ابتدای راه برای کمک به بهبود این افراد، باید از برخی مشخصههای افسردگی اطلاع پیدا کرد.
لازم به ذکر است که این موضوع در مورد خانوادههایی که تجربه موارد افسردگی، اختلالات خلقی و خودکشی داشتهاند، اهمیت بیشتری پیدا میکند. لذا باید در نظر داشت اولین قدم در جلوگیری از بروز دوباره چنین مسائلی، آشنایی با ویژگیهای افراد مبتلا و نیز افزایش آگاهی در مورد نحوه کمکرسانی به آنان است.
حتما مقاله عشقم افسرده شده را بخوانید.
طبق گزارشهای مراجعان مبتلابه افسردگی، یکی از مهمترین موانع درمان این بیماری و کمک به افراد افسرده، واکنشهای نامناسب نزدیکان بیماران است. البته لازم به ذکر است که رفتارها و عکسالعمل اطرافیان یا خانواده غالباً به دلیل عدم آشنایی با نشانهها و مشخصههای افسردگی است. آنها تغییراتی که در شخص افسرده رخداده را به عوامل شخصیتی او نسبت میدهند و درنتیجه، مشکل او را نه ناشی از یک بیماری، بلکه به دلیل تنبلی و بیتوجه بودن او در نظر میگیرند. برای آشنایی با نشانه های افسردگی کلیک کنید.
باید توجه کنید که در کسانی که در حال گذراندن دورههای افسردگی هستند، ممکن است نشانههای زیر به چشم بخورد:
نکتهای که باید در مورد نشانههای ذکرشده موردتوجه قرار گیرد، این است که این علائم باعث به وجود آمدن مشکلاتی درزمینهٔ سازگاری برای فرد میشوند و یا اینکه موجب ناراحتیهایی روانی برای او میگردند.
اغلب، نشانههای افراد افسرده برای نزدیکان آنها، بهویژه اعضای خانواده بسیار ناراحتکننده و دشوار است. این موضوع گاهی سبب میشود که خانوادهها، این مشکلات را بهطورکلی انکار کنند و بهجای حل آنها، تنها صورتمسئله را پاک کنند. درحالیکه برای کمک به بهبود علائم ناراحتکننده بیماران، باید ابتدا آنها را بهعنوان مشخصههایی از یک بیماری پذیرفت.
لازم به ذکر است که بسیاری از نشانههای افسردگی ازجمله بیعلاقگی، بیانگیزه شدن و اقدامات خودکشی، بیشتر به معنی درخواست کمک شخص از دیگران است. بااینکه ممکن است برخی از این علائم باعث ناراحتی اعضای خانواده نیز گردند، اما باید به یاد داشت که در صورت کتمان این مسائل، ممکن است مشکلات بزرگتری به وجود آید. مشکلاتی که حتی میتواند به از دست دادن عزیزان منجر شود.
قبل از هر چیز باید به این نکته توجه کنید که شخص افسرده به جملات بیهودهای مثل «تو نباید اینقدر بیانگیزه باش» «تو قبلاً اینجوری نبودی» «توقع دارم به روزهای گذشته خود برگردی» و یا جملات صرفاً انگیزشی نیاز ندارد. آنچه لازم است بهعنوان دلسوز او انجام دهید، حضور گرم و همدلانه در کنار وی است. او باید در عمل و رفتار شما نگرانیتان را احساس کند.
برخورد مناسب با افراد مبتلابه افسردگی نیاز به حساسیتهای زیادی دارد، لذا پیشنهاد میشود سرخود عملنکرده و از راهنماییهای مشاوران و متخصصان حوزه روانشناسی بهرهمند شوید. در ادامه به ذکر روشهایی در این زمینه میپردازیم. برای آشنایی بیشتر با درمان افسردگی کلیک کنید.
بسیاری از افراد تمایل دارند که به اطرافیان خود که به افسردگی مبتلا هستند؛ کمک کنند. اما راه آن را نمیدانند. فراموش نکنید که برای کمک به افراد افسرده باید بسیار محتاطانه عمل کنید. چرا که این افراد ممکن است دست به کارهای خطرناکی تحت تاثیر بیماری خود بزنند. در این قسمت به توضیح برخی از اقداماتی پرداخته ایم که باید در این زمینه انجام دهید.
بیماران افسرده باید این احساس را داشته باشند که باوجود تمام تغییراتی که در حالت روحی خود داشتهاند، بازهم کسانی را در کنار خود دارند که در کنارشان هستند. باید از طریق گوش کردن فعالانه به دغدغههای او، این اطمینان را در وی ایجاد کنید که میخواهید بدون قضاوت از احساساتش آگاه شوید. گاهی حتی کنار هم نشستن بدون هیچ حرفی میتواند در این مورد کمککننده باشد.
در طی دورههای افسردگی، شخص هیجانات متنوعی را با شدتهای گوناگون تجربه میکند. مهم این است که به او کمک کنید تا بهروشنی از این هیجانات خود آگاه شود و بهدرستی آنان را بشناسد. در این صورت بهجای ناراحتی و عذاب وجدان گرفتن، میتواند آنها را بپذیرد و در جهت تغییرشان اقدام کند. برای آشنایی با راهکارهایی برای افزایش انگیزه در افراد افسرده کلیک کنید.
یکی از نشانههای افسردگی این است که فرد نسبت به آنچه قبلاً باعث تفریح و خوشگذرانیاش میشد، بیعلاقه میگردد. در این حالت برای کمک به افراد افسرده، وادار کردن وی به انجام آنها نهتنها باعث لذت او نمیشود، بلکه فرد را بهطور کامل از آن فعالیت بیزار میکند. حتما مقاله چطور افسرده ها را شاد کنیم را بخوانید.
همانطور که قبلاً گفته شد، برخورد با بیماران مبتلابه افسردگی بسیار حساس است، چراکه هرگونه رفتار نامناسب میتواند اثر بسیار زیاد و مخربی در روند بهبود فرد بگذارد. درنتیجه بهترین کار، گرفتن راهکارهای تخصصی از افراد متخصص این زمینه ازجمله روانشناسان هستند.
در مورد کمک به افراد افسرده، حتما خطر خودکشی را در آنان جدی بگیرید. چرا که بسیاری از افرادی که دست به خودکشی و یا رفتارهای پرخطر میزنند؛ مبتلا به افسردگی هستند. این بیماری قدرت فکر کردن را از آنان گرفته و به دلیل احساس ناامیدی زیاد، دست به انجام چنین کاری میزنند. از این رو بهتر است وسایل خطرناک را از آنان دور کرده، به طور مستقیم در این مورد با آنها صحبت کرده و آنان را تنها نگذارید.
موضوع دیگری که باید در کمک به افراد افسرده در نظر داشته باشید؛ مراقبت از خودتان است. طبیعی است که اطرافیان افراد افسرده نیز بعد از مدتی به این بیماری مبتلا شوند. چرا که تعامل کردن با این افراد بر روی خودشان نیز تاثیر گذاشته و خلق شان را افسرده میکند. به همین دلیل در مراقبت از این افراد خودتان نیز به روانشناس مراجعه کرده و کمک دریافت کنید.
در کمک به افراد افسرده، در ابتدا باید بیاموزید که چطور با آنها صحبت کنید. صحبت های اطرافیان تاثیرات زیادی بر این افراد گذاشته و گاها همین موضوع است که آنان را در معرض شرایط خطرناکی قرار میدهد. برخی از جملاتی که نباید در این شرایط بیان شوند؛ شامل موارد زیر هستند.
تله حس گناه احساسی آزاردهنده است که میتواند سالم و مفید بوده و فرد را در جهت انسانی بهتر شدن سوق دهد. البته در عین حال هم می تواند ناسالم و مخرب باشد، باعث عذاب دائمی او بشود. از نشانههای تله حس گناه می توان به بی قرار و کلافه بودن، سرزنشهای مداوم خود، بی خوای های شبانه، عذاب وجدان و … اشاره کرد. احساسگناه از انجام کارهای ناپسند و در پی پا گذاشتن بر روی خط قرمزها و نبایدهای زندگی ایجاد میشود. از فواید احساس گناه، جبران اشتباهات است. اما واقعیت این است که تمامی افراد با داشتن احساس گناه نمیتوانند شرایط را کنترل کنند و این احساس در آنها تبدیل به یک احساس عذاب آور میشود. در ادامه به دلایل ایجاد حس گناه و رهایی از آن اشاره کردهایم.
برای دریافت مشاوره در زمینه تله حس گناه میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره آنلاین با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
منبع: تله حس گناه چیست
معنی و مفهوم گناه کاملا به دید و نگرش فرد بستگی دارد و احساس گناه به برخی احساسات درونی منفی گفته میشود. در این نوع احساس فرد تصور میکند به دلیل اینکه اشتباه و گناهی را مرتکب شده است، مستحق سرزنش و مجازات است.
گاهی احساس گناه یک تله است و بسیاری از افراد به این دلیل که گمان میکنند، باعث آسیب دیدن دیگران و رنجش آنها شده اند در این تله و احساسات منفی ناشی از آن گرفتار میشوند.
احساس گناه پس از ارتکاب یک خطا و اشتباه، میتواند احساسی طبیعی در انسان باشد؛ اما تله احساسگناه ناشی از یک مسئولیت پذیری افراطی است که فرد خود را در برابر اشتباهی که مرتکب نشده است، مقصر و گناهکار میداند.
نظرات مختلفی پیرامون احساسگناه وجود دارد، به طوری که دستهای از افراد بر این عقیده هستند که احساسگناه برای ایجاد ساختار اجتماعی قانونمند و با امنیت و همینطور رشد شخصیت انسانها لازم است و دستهای دیگر آن را مخرب میدانند.
زمانی احساس گناه تبدیل به یک احساس مخرب و آزاردهنده میشود که به طور مداوم همراه فرد باشد. کلنجار رفتنهای مداوم و همیشگی با احساس شرم و گناه و سرزنشهای درونی، زمینه دیگر آسیبهای روانی و حتی جسمی را برای فرد فراهم میکند. اگر احساس میکنید در این تله افتادهاید حتما برای مشاوره فردی اقدام کنید.
احساس گناه با توجه به منشاء ایجاد آن، دارای انواع مختلفی است که در ادامه به آنها میپردازیم.
زمانی که فرد اشتباهی مرتکب میشود که در پی اشتباه آن، صدمات و آسیبهایی به دیگر افراد وارد میگردد، احساسگناه کار بودن میکند.
در این نوع از احساسگناه، فرد به دلیل زیرپا گذاشتن برخی مسائل اخلاقی همچون عدم صداقت، فریب و نیرنگ، عدم پایبندی به قول و تعهد و … دچار عذاب وجدان میشود.
این نوع از احساسگناه سالم است و بازدارنده فرد از انجام اشتباهات بیشتر میباشد؛ البته به شرطی که احساسگناه را نیز به طور مداوم برای خود نگه ندارد. معمولا کسانی که این احساس گناه را دارند، سعی میکنند اشتباه خود را جبران کنند.
تمامی افراد در زندگی خود برخی ارزشها و موازین اخلاقی را تعیین میکنند و سعی دارند آنها را زیر پا نگذارند. در این میان برخی از اشخاص حتی با فکر کردن بر خلاف آنچه که در سر دارند، احساس گناه میکنند.
به عنوان مثال ممکن است برای مردی رابطه با زن متاهل، زیر پا گذاشتن قوانین باشد و او در عمل نیز به این ارزشی که تعیین کرده است، پایبند باشد اما با فکر کردن به این موضوع احساسگناه کند.
این نوع از احساس گناه آسیب زننده است، بنابراین فرد باید تلاش کند به کمک مکانیسمهای دفاعی همچون سرکوب امیال نادرست، انکار و… از این تله حس گناه رها شود.
در برخی موارد نیز روانشناسان توصیه میکنند، کسی که در تله احساس گناه ناشی از افکارش به دام افتاده، سعی کند با احساسات خود مقابله کرده و آنها را بپذیرد و کم کم این افکار را در ذهن خود کم رنگ نماید.
بسیاری از افراد به دلیل اینکه گمان میکنند مرتکب خطا و اشتباه شدهاند و به عبارتی با برداشت غیرمنطقی از اشتباهات، احساس گناه میکنند.
برخی عقاید و باورهای غلط سبب میشود که فرد با انجام هر کاری، گمان کند مرتکب یک کار ناشایست و غیرمنطقی شده است و عذاب وجدان بگیرد.
برای درک بهتر این موضوع مثلا ممکن است فردی دوستش را نفرین کند و پس از مدتی برای دوستش مشکلی ایجاد شود. در این حالت فرد خودش را به خاطر مشکلی که برای دوستش پیش آمده مقصر بداند، در حالی که او در بروز این مشکل هیچ نقشی نداشته است.
احساس گناه ناشی از کمک نکردن به دیگران و یا فرسودگی عاطفی، نوع دیگری از احساسگناه است. این احساسگناه نیز بسیار مخرب میباشد.
کمک کردن به دیگران بسیار خوب است، اما اگر به دلایل مختلفی نمیتوانید این کار را انجام دهید، نباید احساس گناه داشته باشید و افکار وسواس گونه را وارد ذهن خود کنید.
حس گناه نتیجه جنگ میان اصل اخلاقیات و اصل لذت و شهوات است. در واقع کسی که احساس میکند میان ارزشهای تعیین شده خود و خواستههای نامعقول امیالش ناهماهنگی وجود دارد، دچار تعارض شده و در نتیجه احساس گناه و عذاب وجدان میکند. تله حس گناه دلایل و منشاءهای متفاوتی دارد که در ادامه سعی کردهایم به آنها بپردازیم:
برای آشنایی با راه های رهایی عذاب وجدان کلیک کنید.
احساس گناه اگر سالم باشد، به عنوان عاملی بازدارنده از ارتکاب جرم برای فرد عمل میکند و سبب میشود از قوانین اجتماعی و هنجارها تبعیت کند.
در برخی موارد احساسگناه از محدوده سالم خود خارج شده و بر روی زندگی فرد تاثیرات منفی خود را میگذارد. از مهمترین عوارض احساسگناه شدید، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در صورتی که احساسگناه شما را به این درجه از آشفتگی رسانده حتما باید برای درمان اقدام نمایید، برای شروع پیشنهاد میکنیم مقاله درمان افسردگی را بخوانید.
اگر گرفتار احساسگناه و عذاب وجدان افراطی هستید، میتوانید به کمک برخی راهکارها از میزان حس گناه خود کم کنید. در ادامه به راهکارهایی برای رهایی از احساسگناه اشاره کردهایم.
مهمترین قدم در جهت کاهش احساسگناه، پیدا کردن عامل ایجاد این حس میباشد. در واقع فرد باید متوجه شود که احساس گناه او ناشی از بروز یک اشتباه است و یا از یک مسئولیت پذیری افراطی نشات میگیرد.
حس گناه پیامد طبیعی روان انسان در برابر اشتباهات او است. این احساس در صورت درست بودن میتواند زمینه سازگاریهای اجتماعی را فراهم کند.
خطا و اشتباه جزء جدایی ناپذیر زندگی انسان است. اگر مدام خود را سرزنش و ملامت میکنید و خود را به خاطر اشتباهاتی که رخ داده، لایق مجازات میبینید؛ فقط باید به این موضوع باور داشته باشید که انسان جایز الخطا است.
در روشهای شناختی و رواندرمانی برای از بین بردن حس گناه، از تغییر دید و تفکر افراد استفاده میشود. به طوری که اگر افکار فرد در مورد اینکه او نمیتواند همواره مصون از خطا باشد، تغییر کند؛ احساسگناه او نیز کمتر میگردد. پیشنهاد میشود حتما مقاله بخشش خود را بخوانید.
اشاره کوتاهی کردیم که در خیلی موقعها حس گناه از کمال گرایی افراد نشات میگیرد. به این معنی که فرد برای اینکه از نظر خود، خانواده و جامعه یک فرد ایده آل نشده است، احساسگناه میکند.
برای از بین بردن این نوع از حس گناه باید معیارهای استانداردتری برای خود وضع کنید. این نوع از احساس گناه دارای بیشترین آسیب برای فرد است.
اگر احساس گناه شما به این دلیل است که احساس میکنید خطای شما باعث آسیب و صدمه به دیگر افراد شده است، میتوانید برای جبران برنامهریزی کنید. جبران خطا و اشتباهات تا حد زیادی از احساسگناه افراد را کم میکند.
در نظر داشته باشید که احساسگناه مداوم و سرزنش همیشگی خود، میتواند نشانههایی از افسردگی باشد. اگر شما هم در تله حس گناه هستید، پیشنهاد میشود از مشاوره افسردگی روانشناسان و متخصصان مرکز مشاوره ذهن نو بهره ببرید.
برای دریافت مشاوره در زمینه تله حس گناه میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره آنلاین با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
باورهای محدود کننده و مخرب کدام دسته از باورها میباشند؟ همه انسانها در ذهن خود باورهایی دارند که اجازه رشد و موفقیت را به آنها نمیدهد. باورهایی که غلط و منفی هستند و به عنوان عامل بازدارنده عمل میکنند. هر فردی در زندگی باید توانایی تشخیص باور های غلطی که او را از رسیدن به موفقیت منع میکند، داشته باشد و آنها را با باورهای مثبت و خوب جایگزین نمایند. معمولا باورهای غلط از دوران کودکی شکل میگیرند و تحت تاثیر حرفهای اطرافیان، والدین و یا معلمان به وجود میآیند و همانند زنجیر بسته به پا از پیشرفت و موفقیت جلوگیری میکنند. برای آشنایی با این باورها در ادامه با ما همراه باشید و یا برای مشاوره فردی کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه باورهای محدود کننده میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفنهای ثابت با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
منبع: باورهای محدود کننده و مخرب
همه انسانها در راه رسیدن به اهدافی که در نظر دارند، ممکن است دچار برخی ترسها و یا استرس شوند. در چنین حالتی این افکار و باورهای محدود کننده هستند که مانع از موفقیت و حرکت به سمت اهداف میشوند.
باورهای محدودکننده در ناخودآگاه ما ثبت شدهاند و بدیهی است که تغییر و یا پاک کردن آنها کار چندان آسانی نمیباشد. هر فردی میتواند با تمرین و تکرار این باورهای مخرب را از بین ببرد؛ اما این موضوع زمانی امکان پذیر است که افکار و باورهای غلط ذهنی شناسایی گردند.
در واقع افراد پس از شناسایی باورهای محدودکننده خود، میتوانند ذهنشان را برای پذیرش افکار مثبت و رسیدن به موفقیت آماده کنند. در ادامه به راهکارهای شناسایی باورهای محدودکننده اشاره کردهایم. برای آشنایی بیشتر با راه های رسیدن به موفقیت در زندگی کلیک کنید.
شناخت باورهای مرکزی و هستهای خود به شناخت باورهای محدود کننده کمک بسیاری میکند. باورهای مرکزی و هستهای، باورهایی هستند که انسانها بر اساس آنها زندگی میکنند.
برای شناخت این باورها بهتر است نگاهی به نقاط ضعف و نقاط قوت خود بیندازید و یا به احساسی که نسبت به خودتان دارید، توجه کنید. تمامی احساسات و انتخابهایی که شما در زندگیتان دارید، با توجه به باورهای مرکزی و هستهایتان شکل گرفتهاند.
بیشتر بخوانید : علت افسردگی
خاطرات کودکی نقش تعیین کنندهای در شکلگیری باورها دارند. به عقیده روانشناسان انسان تا 7 سالگی یاد میگیرد و تا 70 سالگی آنها را تکرار میکند. برای شناخت باورهای غلط و محدود کننده در زندگی به خاطرات دوران کودکی خود بازگردید.
گاهی بروز اتفاقات در زندگی دارای یک دلیل تکراری میباشد که نیاز است برای شناخت باورهای محدود کننده در زندگی این الگوهای تکرار شونده را شناسایی کنید. از خودتان بپرسید که چه باورهایی درون شما وجود دارد که سبب بروز اتفاقات تکراری ناامید کننده میشود. برای آشنایی با علت نارضایتی از زندگی کلیک کنید.
شنیدن برخی کلمات، عبارات، دیدن اقدامات و یا صداهای اطرافیان گاهی سبب بروز عکس العمل شدید در افراد میشود. در واقع اینها محرکهای احساسی هستند که سبب بروز احساساتی همچون درد، ناراحتی، ترس، ناامیدی و یا حتی بیارزشی در افراد میگردد. برای شناسایی باورهای محدود کننده خود باید بتوانید این محرکهای احساسی را شناسایی کنید. چه چیزهایی در زندگی وجود دارد که احساسات ناخوشایندی را در شما ایجاد میکند.
برخی از افراد قبل از اینکه در یک موقعیت قرار بگیرند، شروع میکنند به نقشه چینی و پیش گویی از اتفاقاتی که دیگران مسئول آن هستند.
به عنوان مثال اگر قرار است در یک مصاحبه استخدامی شرکت کنند، پیش از حاضر شدن در جلسه مصاحبه، شروع به پیش بینی اتفاقات آینده میکنند. گفتن عبارتهایی همچون من شانس ندارم، رزومهام هیچ گاه بررسی نخواهد شد، من مهارت و توانایی لازم را ندارم و … همه باورهایی پیشگویی کنندهای هستند که در مورد رفتار دیگران پیش بینی میشود.
برای همه پیش آمده که زمانی یک نفر در مورد آنها تعریفی کرده است، اما آنها ناراحت شدهاند. در چنین مواقعی بهتر است فرد از خود سوال کند که چه تعریفهایی سبب ناراحتی او میشود. معمولا فهمیدن این موضوع انسان را به یک باور غلط میرساند که در ناخودآگاه او شکل گرفته است.
معمولا هر فردی بر روی یک موضوع و یا ارزشی پافشاری و اصرار زیادی دارد. شاید این موضوع برای فرد چندان قابل تشخیص نباشد اما برای دیگران کاملا مشهود است.
به عنوان مثال ممکن است فردی دائما بر روی قدرت زنان تاکید داشته باشد و در حرفهایش به خانمهای اطراف خود نیز توصیه کند که قوی باشند و به راحتی احساس ضعف و با شکست نکنند. این حرفها میتواند نشات گرفته از یک باور درونی غلط و منفی مثل آسیبپذیر بودن زنان باشد.
بیشتر بخوانید : خشم و افسردگی
شاید برای بسیاری این سوال به وجود آید که باورهای محدود کننده چه نوع افکار و باورهایی میباشند. به همین دلیل در این قسمت لیستی از باورهای محدود کننده را ارائه کردهایم:
برای آشنایی با نشانه های سندرم دختر خوب کلیک کنید.
باورهای محدودکننده انسان، میتواند در زمینههای مختلفی همچون کسب و کار، رابطه عاشقانه، پول و ثروت و … وجود داشته باشد. باورهای غلط در هر زمینهای میتواند مشکلات متعددی را ایجاد کند. به عنوان مثال ممکن است شما در ذهن خود این باور را داشته باشید که عشق خوب در این دنیا پیدا نمیشود؛ همین باور غلط سبب میشود شما به راحتی جذب هر فردی شوید و یا هیچ گاه نتوانید شریک مناسبی برای زندگی خود پیدا کنید.
این باورهای غلط و محدود کننده تمامی جنبههای زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهد و سبب میشود شما نسبت به توانمندیهای خود ناامید و دلسرد شوید.
برای آشنایی با راه های تغییر باورها کلیک کنید.
سوالی که ممکن است برای بسیاری از افراد وجود داشته باشد این است که باورهای محدود کننده چگونه شکل میگیرند؟ یا منبع شکل گیری این باورها چیست؟ در پاسخ باید بگوییم که باورها موضوعی نیستند که در یک جریان ساده و طی یک روز ایجاد شوند. شکل گیری باورها سالها زمان میبرد.
در واقع زمانی یک موضوع مدام تکرار شود، به مرور تبدیل به یک باور میشود. جالب است بدانید بسیاری از باورهای محدودکننده از سنین کودکی ایحاد میشوند و در ناخودآگاه انسان ثبت میگردند. در ادامه قصد داریم به عوامل مهمی که در شکلگیری باورهای محدود کننده نقش دارد، بپردازیم.
همانطور که اشاره کردیم منشا و ریشه بسیاری از باورهای محدود کننده مربوط به دوران کودکی است. باورهای انسان به صورت مثبت و منفی از دوران کودکی و در محیط خانواده، اجتماع، مدرسه و … شکل میگیرند.
مغز انسان در دوران کودکی در حال رشد است و آمادگی پذیرش هر حرف و عملی را دارد؛ به طوری که آنها را در ضمیر ناخودآگاه قرار میدهد. برخی جملات همچون تو از عهده انجام کارهایت برنمیآیی، تو خیلی ترسو هستی، تو باهوش نیستی و نمیتوانی با درس خواندن به جایی برسی، تو همیشه فقط خرابکاری میکنی و … شاید برای بسیاری از افراد در دوران کودکی تکرار شده باشد. شنیدن این جملات از والدین، معلم و … تبدیل به باورهای منفی و بازدانده در ضمیر ناخودآگاه افراد میشود.
بسیاری از انسانها خود را لایق بهترین اتفاقات زندگی نمیبینند و تصورشان این است که لیاقت رسیدن به پول و ثروت و داشتن یک زندگی خوب را ندارند.
بنابراین از دیگر علتهای ایجاد باور های محدودکننده و منفی خود کم بینی است که طی آن فرد احساس میکند، نمیتواند زندگی همراه با آرامش و موفقیت تجربه کند. پیشنهاد میشود مقاله علت زودرنجی را بخوانید.
از دیگر موارد ایجاد باورهای محدود کننده و البته ناامیدی و یاس در کارها، نداشتن مهارت کافی است. در واقع زمانی که افراد در انجام کاری مهارت کافی نداشته باشند، احساس میکنند انجام آن کار از عهده آنها خارج است و اصلا توانایی انجام هیچ کاری را ندارند. در حالی که باید از این افکار محدود کننده عبور کرد و به دنبال تحقیق، یادگیری و آموختن مهارتهای جدید در زندگی رفت.
برای عضویت در کانال تلگرامی ذهن نو کلیک نمایید.
باورهای محدود کننده عامل بازدارنده حرکت و رسیدن به موفقیت هستند. بنابراین باید شناسایی شوند و از بین بروند. در ادامه به راهکارهای از بین بردن باورهای محدود کننده پرداختهایم:
اشاره کردیم که باورهای غلط از دوران کودکی در ناخودآگاه ایجاد میشوند؛ این موضوع به این معنی نیست که آنها قابل تغییر نیستند و میتوان با تمرین و تکرار آنها را تغییر داد.
هر فردی باید متناسب با محیطی که در آن زندگی میکند، باورهای محدود کننده خود را شناسایی نماید و با تغییر دادن آنها به باورهای مثبت، زندگی خود را تغییر دهد.
یکی از عوامل به وجود آورنده باورهای محدود کننده، نداشتن مهارت و دانش کافی است. بنابراین شما میتوانید با پرداختن به علاقهمندیهای خود سعی کنید باورهای مثبت را در وجودتان پرورش دهید.
از نوشتن کمک بگیرید و سعی کنید افکار منفی خود را با افکار مثبت جایگزین کنید. بهتر است این نوشتهها جایی باشد که شما هر روز آنها را ببینید.
برای دریافت مشاوره در زمینه باورهای محدود کننده میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفنهای ثابت با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
باورهای محدود کننده به چه معناست؟
باور های محدود کننده به دسته ای از باورهای منفی گفته میشوند که از دوران کودکی شکل گرفته و در اثر تکرار در ضمیر ناخودآگاه ثبت شدهاند.
باورهای محدود کننده چگونه شکل میگیرند؟
ریشه شکلگیری باورهای محدود کننده به دوران کودکی، محیط زندگی، مدرسه و اجتماع باز میگردد.
مهارت همدلی به معنای این است که هر فردی در موقعیتهای مختلف زندگی دیگران، توانایی تشخیص و درک عواطف و احساسات آنها را داشته باشد و بتواند با استفاده از روشهای درست و مناسب به آنها پاسخ دهد. برخورداری از مهارت همدلی برای زندگی کردن، لازم و ضروری میباشد. متاسفانه زندگیهای امروزی میزان استرس و اضطراب افراد را بیشتر کرده است؛ گاهی همدلی کردن با دیگران میتواند از میزان این استرس و اضطرابها کمتر کند. کسانی که از مهارت همدلی برخوردار هستند، به دلیل همدلی کردن با اطرافیانشان، اغلب انسانهای محبوبتر و مورد احترامتری میباشند و همین سبب افزایش اعتماد به نفسشان میگردد. مهارت همدلی مهارتی اکتسابی است و افراد میتوانند با استفاده از راهکارهای مناسب آن را بیاموزند. اگر قصد دارید مهارت همدلی را در خود تقویت کنید، در ادامه راهکارهایی مفید برای افزایش مهارت همدلی ارائه کردهایم. برای دریافت مشاوره تلفنی کلیک نمایید.
برای دریافت مشاوره در زمینه مهارت همدلی میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
منبع: مهارت همدلی کردن
مهارت همدلی به توانایی درک و تشخیص احساس و تجربه دیگران گفته میشود. در واقع کسی که از مهارت همدلی کردن برخوردار است، میتواند خود را جای فرد مقابل بگذارد و به ماجرا از دید او نگاه کند. کسی که از مهارت همدلی برخوردار نیست و نمیتواند دیگران را درک کند، در واقع دارای یک کمبود در هوش هیجانی است.
درک دیگران و توانایی پاسخ مناسب به آنها، میتواند ظرفیت فرد را در مواجهه با مشکلات بالا ببرد. در واقع کسی که همدلی کردن را آموخته است، راحتتر از دیگران با شرایط مختلف زندگی سازگار میشود. افزایش تحمل، درک و تحلیل بهتر شرایط، روابط احتماعی بهتر، عشق ورزیدن به دیگران و … همگی از تاثیرات مهارت همدلی کردن هستند.
رسیدن به مهارت همدلی نیازمند این است که فرد از ویژگیها و تفاوتهای فردی میان انسانها، مطلع بوده و به خودآگاهی نیز رسیده باشد. در واقع فرد باید با خودآگاهی و شناخت روحیات و احساسات خود با دیگران همدلی کند. کسی که به خودآگاهی نرسیده باشد، در همدلی کردن نیز عاجز است.
همدلی کردن سه مولفه اصلی دارد که در ادامه آنها را توضیح دادهایم:
تنها نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید، این است که همدلی و دلسوزی میتواند با یکدیگر مرتبط باشد اما تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. دلسوزی صرفا یک حرکت منفعلانه است اما همدلی و یا همدردی تلاش برای درک دیگران و پاسخ مناسب به آنها است. پیشنهاد میشود حتما سایر با سایر مهارت های زندگی نیز آشنا شوید.
پیشتر اشاره کردیم که افراد با مهارت همدلی معمولا در میان همگان افرادی محبوب و قابل احترام هستند. با نگاه ریزبینانهتر این افراد دارای ویژگیهای بسیاری هستند که در ادامه به آنها پرداختهایم.
کسی که از مهارت همدلی برخوردار است، همواره به رفاه و خوشبختی دیگر افراد نیز فکر میکند. حتی ممکن است فکر کردن به دیگران سبب تحریک بیش از حد احساسات او نیز شود.
اینکه فردی بتواند احساسات و عواطف دیگر انسانها و اطرافیان خود را درک کند و تشخیص دهد، دارای تاثیر بسیار زیادی در دیگر جنبههای زندگی او نیز است. در واقع همدلی کردن مزایای بسیاری دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره کردهایم:
مهارت همدلی آموختنی و اکتسابی است؛ به این معنا که افراد مختلف میتوانند با تمرین کردن این مهارت را بیاموزند. در ادامه راهکارهایی که میتواند به یادگیری و یا تقویت همدلی در شما کمک کند را شرح دادهایم.
میتوان گفت زمانی یک فرد از مهارت همدلی برخوردار میشود که ابتدا مهارت گوش دادن فعال را بیاموزد. گوش دادن فعال به این معنی است که شما پای حرفهای طرف مقابل بنشینید و توجه کامل خود را به او بدهید. البته باید در زمان گوش دادن به حرفهای طرف مقابل او را قضاوت نکنید و پاسخهای مناسبی را ارائه دهید.
برای گوش دادن فعال بهتر است تنها کاری که میکنید، گوش دادن باشد و طرف مقابل متوجه توجه و تمرکز شما شود. سعی کنید با حرکات چشمی و زبان بدن خود گوش دادن فعال خود را به طرف مقابل نیز نشان دهید. مثلا میتوانید سر خود را به نشانه تائید تکان دهید.
در تمام مدتی که به حرفهای او گوش میدهید، سعی کنید خود را جای او بگذارید تا به درک بهتری از شرایط برسید.
معمولا از ویژگیهای بارز افرادی که از مهارت همدلی کردن برخوردار هستند، این است که حرفهای طرف مقابل را گوش میدهند و سعی ندارند او را قضاوت کنند و یا در پاسخ او را نصیحت نمیکنند.
در واقع اغلب افراد وقتی در حال درد و دل هستند، یک گوش شنوا برای شنیدن حرفهایشان میخواهند تا سبک شوند. آنها درست و غلط کار خود را میدانند و نیازی به شنیدن نصیحت و یا قضاوت شدن ندارند. برای همدلی کردن، فقط در صورتی که احساس میکنید راهکاری مفید دارید، میتوانید به او بگویید.
کسانی از مهارت همدلی برخوردار هستند که این موضوع را بپذیرند هر فردی عقاید منحصر به فرد خودش را دارد و قرار نیست همه افراد مثل او فکر کنند.
بنابراین از لازمههای همدلی کردن این است که در زمان گوش دادن به حرفهای دیگران تعصب نداشته باشید و حتی اگر با نظر و عقیده طرف مقابل، مخالف هستید به حرفهای او گوش دهید. همدلی کردن به معنای پذیرش عقاید طرف مقابل نیست بلکه به معنای احترام گذاشتن به آنها است.
همدلی کردن نیازمند پاسخ مناسب به حرفهای طرف مقابل است. پاسخ مناسب به معنای رعایت تعادل نیز میباشد. یعنی فردی که شنونده حرفهای طرف مقابل است باید نه خیلی بیتفاوت باشد و نه واکنش تندی را از خود نشان دهد. تعادل داشتن در همدلی میتواند این حس را به طرف مقابل القا کند که شما او را درک کردهاید.
برای اینکه بتوانید همدلی کردن خود را به طرف مقابل نشان دهید، میتوانید از تکنیک انعکاس استفاده کنید. انعکاس دادن یا به صورت انعکاس احساس کردن میتوانید به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و احساسات خود را منعکس کنید. همچنین مفهوم انعکاس محتوا به این معنی است که در تائید حرفهای طرف مقابل شما هم موضوع را ادامه دهید.
همانطور که چندین بار اشاره کردیم مهارت همدلی، مهارتی آموختنی و اکتسابی میباشد؛ اما بهتر است این مهارت از دوره کودکی به افراد آموزش داده شود تا به عنوان ارزشی در وجود آنها نهادینه گردد.
در واقع اهمیت این موضوع در این نکته میباشد که اگر افراد در سنین کودکی و زمانی که شخصیت آنها شکل میگیرد، نتوانند با دیگران همدلی کنند؛ در بزرگسالی نیز به این مهارت دست پیدا نمیکنند و در واقع توانایی درک دیگران را نخواهند داشت.
بنابراین پدر و مادرها باید از دوره کودکی بر یادگیری مهارت همدلی در کودکانشان توجه داشته باشند. در صورتی که علاقهمند هستید این مهارت را به کودک خود بیاموزید اما روش آن را نمیدانید، میتوانید از یک روانشناس کمک بگیرید.
گاهی از همدلی به عنوان موثرترین مهارت در زندگی یاد میکنند؛ چرا که بدین وسیله است که افراد میتوانند احترام عمیق خود را به دیگران ابراز نمایند. همچنین این مهارت افراد را بسیار به دیکدیگر نزدیک کرده و گاها منجر به برقراری ارتباط میان آنها میگردد. از این رو تمرکز بر این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است.
مهارت همدلی خود شامل انواع مختلفی میشود. همه افراد به یک شکل با دیگران همدلی نمیکنند. گاهی عدم اطلاع از این موضوع است که دیگران را دچار سوتفاهم و ناراحتی میکند. همدلی عاطفی، جسمانی و شناختی از انواع همدلی محسوب میشوند که نحوه بروز آنها متفاوت است.
نمیتوان از همه افراد انتظار داشت تا به یک اندازه با ما همدلی کنند. در برخی از افراد اصلا این ویژگی وجود ندارد. گاهی افراد بسته به نسبتی که با ما دارند؛ تا حدی با ما همدلی میکنند. همدل شدن کامل را در افراد کمتری از اطرافیان خود میبینیم. فراموش نکنید که نزدیک ترین افراد زندگی شما، لزوما به طور کامل با شما همدلی نمیکنند. انجام اینکار بستگی به مهارت فرد در این زمینه دارد. همدلی پیشرفته، بالاترین سطح از همدلی است که در آن افراد برای کمک کردن هم تلاش زیادی کرده و به دیگران احساس ارزشمندی زیادی میدهند.
از مهمترین مهارتهایی که یک فرد باید از آن برخوردار باشد، مهارت همدلی کردن است. اگر احساس میکنید فردی را در اطراف خود ندارید که با شما همدلی کند، میتوانید بدون ترس از قضاوت شدن و برای دریافت راهکارهای تخصصی، از مشاوره روانشناسی متخصصان مرکز مشاوره ذهن نو استفاده کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه مهارت همدلی میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
تاثیر ورزش بر افسردگی به شدت مورد توجه متخصصان سلامت روان قرار گرفته است. یکی از مشکلات روانی رایج در جامعه، افسردگی است. این بیماری اثرات مخرب زیادی بر ابعاد مختلف زندگی افراد مبتلا بر جا میگذارد؛ بنابراین برحسب حیطههای آسیبدیده زندگی اشخاص و نیز میزان اثرات آن، روشهایدرمانی متنوعی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. یکی از راهکارهایدرمانی افسردگی، ورزش کردن است. این روش علاوه بر بهبود وضعیت روحی بیمار، مزیتهای دیگری نیز برای او دارد. لذا به عده زیادی از مبتلایان بهعنوان روشی برای بهبود وضعیت خود توصیه میشوند. برای مطالعه بیشتر درباره روش های درمان افسردگی کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه تاثیر ورزش بر افسردگی میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.
منبع: تاثیر ورزش بر افسردگی
یکی از درمانهای رفتاری مناسب برای کاهش علائم افسردگی در افراد و نیز جلوگیری از وخیم شدن شرایط آنها، انجام تمرینهای بدنی است. در حقیقت، ورزش کردن درصورتیکه بهصورت مداوم تکرار شود، تأثیر زیادی روی وضعیت روانی و نیز جسمانی اشخاص میگذارد.
پژوهشهای جدید نشان داده است که انجام فعالیتهای وزشی علاوه بر تأثیری که بر وضعیت بدنی افراد دارد، موجب افزایش تواناییهای مغز و بهبود کارکردهای آن شده و میتواند در حوزه معالجه مشکلات روانی همچون افسردگی، اضطراب و غیره یاریرسان باشند. البته در مورد بیمارانی که مبتلا به انواع شدید اختلالات روانی هستند توصیه میشود علاوه بر روشهای درمانی رفتاری و نیز روانشناختی، حتماً از دارودرمانی نیز بهرهمند شوند. برای آشنایی بیشتر با علائم افسردگی کلیک کنید.
ورزش کردن باعث افزایش ترشح هورمونهای شادیآور در مغز، ازجمله سرتونین شده و موجب بالا رفتن اعتمادبهنفس میگردد. این فعالیت بدنی باعث بالا رفتن خود ارزشی افراد نیز گشته و باعث میشود تا آنها احساس رضایت درونی بیشتری داشته باشند. درنتیجه اعتمادبهنفس بیماران افزایش یافته و از میزان هیجانات منفی شان کاسته میشود.
البته نکته قابل توجه در این مورد آن است که در خصوص افراد مبتلا به درجات شدید افسردگی نباید ورزش کردن بهصورت افراطی انجام شود. به طور کلی میزان انرژی بیماران افسرده محدود است و درصورتی که تمام این نیرو صرف فعالیتهای جسمانی و ورزش گردد، ممکن است در حیطههای دیگر زندگی آنها اختلال ایجاد کند؛ بنابراین پیشنهاد میشود میزان و زمان مورد نیاز برای تمرینهای ورزشی زیر نظر متخصصان و با مشورت آنها انجام گیرد تا از حد اعتدال خود خارج نشود. برای دریافت مشاوره افسردگی کلیک کنید.
از اشکال دیگر تاثیر ورزش بر افسردگی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
یکی از نشانه های اولیه افسردگی از بین رفتن میل جنسی است. در واقع با ابتلا به افسردگی زندگی جنسی افراد نیز تحت تاثیر قرار میگیرد. اما با ورزش کردن نه تنها توانایی بدن افراد بیشتر شده بلکه میزان هورمون ها نیز تنظیم شده و افراد میل بیشتری برای برقراری رابطه جنسی پیدا میکنند.
یکی دیگر از انواع تاثیر ورزش بر افسردگی این است که افراد به این دلیل بیشتر مجبور میشوند تا از خانه خارج شده و با دیگران تعامل کنند. از این رو از انزوا و گوشه گیری در آنان نیز جلوگیری میشود.
تاثیر ورزش بر افسردگی این است که به سبک زندگی افراد نظم و تحرک بیشتری بخشیده و باعث میشود تا افراد به طور کلی تلاش بیشتری کنند. در واقع فردی که ورزش میکند؛ باید به تغذیه و کیفیت خواب خود نیز اهمیت دهد. از این رو سبک زندگی بهتری را بعد از مدتی تجربه خواهد کرد.
افسردگی بر عملکرد مغز و حافظه نیز تاثیر دارد. اما بر اساس تحقیقاتی که در زمینه تاثیر ورزش بر افسردگی شده است؛ مشخص گردید که ورزش کردن به شکل های زیر میتواند منجر به بهبودی حافظه گردد.
همچنین تاثیر ورزش بر افسردگی خود را به شکل بیشتر شدن اعتماد به نفس نیز نشان میدهد. این موضوع باعث میشود تا افراد راحت تر با سختی های افسردگی مقابله نمایند.
همانطور که پیش تر هم به آن اشاره شده؛ تاثیر ورزش بر افسردگی در کیفیت خواب افراد نیز مشهود است و باعث میشود تا افراد افسرده خواب بهتری را تجربه کنند.
از آنجایی ابتلا به افسردگی افراد را در معرض پرخوری یا کم اشتهایی قرار میدهد؛ تاثیر ورزش بر افسردگی از این موضوع جلوگیری کرده و میزان تعذیه و اشتهای افراد را تنظیم میکند.
بخشی از مزیتهای انجام فعالیتهای ورزشی توسط اشخاص مبتلابه افسردگی به شرح زیر است:
در حقیقت با توجه به آن که افسردگی جزو شایعترین اختلالات موجود در جوامع است، اغراق نخواهد بود اگر گفته شود که به همین نسبت نیز افراد جامع دچار بیتحرکی و نداشتن ورزش روزانه هستند.
طبق گزارش تحقیقات مختلف، بهترین فعالیتهای ورزشی برای کاهش نشانههای افسردگی به شرح زیر است. اما اگر این ورزش ها مورد علاقه اتون نیست، میتوانید به ورزش مورد علاقه خودتون بپردازید اما حتما در نظر داشته باشید که ورزش انتخابی باید موجب تحریک انتقال دهنده های مربوط به سروتونین، دوپامین، اندروفین و یا اپی نفرین شود.
یوگا یکی از ورزشهای مفیدی است که بهصورت دقیق در مراقبت از سلامت روانی در کنار سلامت جسمانی یاریرسان است. این ورزش با کمک حرکات بدنی و مراقبههای ذهنی خود، فرد را در جهت داشتن روانی آرام راهنمایی میکند. در این فعالیت، از تکنیکهای تنفس خودآگاه، تمدد اعصاب و ذهن آگاهی بهره برده میشود.
همچنین مربیان و متخصصان این ورزش اعتقاد دارند که با کمک یوگا میتوان از پس مدیریت احساسات متنوعی همچون ناراحتی، خشم، اضطراب و افسردگی نیز برآمد.
بهطورکلی ماهیت ورزشهای هوازی بر پایه حرکات جنبشی، شادیآور و پرهیجان است. بهعلاوه، اغلب این فعالیتها همراه با آهنگهای ریتم دار و مفرح انجام میگیرند؛ بنابراین طبیعی است که افراد هنگام انجام اینگونه ورزشها، برای مدتی نگرانیها و احساسات منفی خود را فراموش میکنند.
پیشنهاد بسیاری از متخصصان حوزه سلامت روان در مورد کسانی که به خلق افسرده دچار شدهاند، این است که با کمک شنا کردن خود را به آرامش روانی رسانده و از احساسات ناراحتکننده خود رها شوند. شنا کردن اغلب باعث افزایش رشد سلولهای مغزی، بهبود کارکردهای ذهنی؛ ترشح بیشتر هورمونهای شادیآور ازجمله اندورفین، افزایش سلامت جسمی و تناسباندام میگردد.
ازآنجاکه شنا کردن و گذراندن زمانی در داخل آب باعث کاسته شدن از فشارهای عصبی فرد میشود، آبدرمانی یکی از روشهای مناسب اختلالاتی است که پایه عصبی دارند.
پیادهروی و صرف زمانی برای گشتن در جنگل، کوه و… باعث افزایش پیوند انسان با مادر طبیعت میشود. این فعالیت برای تمام اقشار جامعه قابل استفاده است و همه مردم در سنین مختلف میتوانند از آن بهره ببرند. این ورزش نوعی فعالیت ساده و هوازی به حساب میآید که علاوه بر بهبود وضعیت جسمانی اشخاص، به آنها در به آرمش رسیدن ذهنی و افزایش خلق مثبت نیز کمک میکند.
حالت هوازی بودن، سرگرمکنندگی و احساس نشاط حاصل از بازی تنیس باعث شده تا این ورزش تبدیل به یکی از مفیدترین فعالیتهای بدنی درزمینهٔ بهبود علائم افسردگی گردد. علاوه بر این، از آنجا که تنیس نیاز به تمرکز و دقت بالایی دارد، انجام آن میتواند در بهبود کارکردهای عقلی، افزایش دقت و تقویت هر چه بیشتر قوای هوشی مؤثر واقع گردد.
بازیهای گروهی همچون والیبال، بسکتبال، فوتبال و… فعالیتهای اجتماعی و پرهیجانی هستند که برای کاهش احساسات منفی و ناراحتکننده بسیار کاربرد دارند. هیجان ناشی از این فعالیتها باعث کاهش استرس ناشی از جنبههای مختلف زندگی میگردد.
همچنین اینگونه ورزشها به دلیل داشتن فعالیتهای جسمانی زیاد، باعث بهبود هماهنگی بین جسم و ذهن، مغز و ماهیچهها شده و بهطور کلی موجب میگردند تا فعالیتهای مغزی و در نتیجه هورمون شیمیایی بیشتر فعالیت کنند. درنتیجه بهدرمان اختلالات روانی ازجمله اضطراب و افسردگی کمک شایانی میکنند.
ورزش کردن علاوه بر اینکه در کاهش نشانههای مشکلات روانی نقش دارد، نوعی عامل محافظتی در برابر دچار شدن به این بیماریها نیز محسوب میشود. درنتیجه میتوان برای پیشگیر از چنین اختلالاتی از ورزش و فعالیتهای بدنی استفاده کرد.
در حقیقت، ورزش کردن علاوه بر اینکه باعث افزایش فعالیتهای جسمی و مغزی میشود، ازآنجاکه در بالا بردن تعاملات اجتماعی نیز تأثیر دارد، باعث بهبود سطح ارتباطات فرد میگردد. درنتیجه به طرز چشمگیری از میزان گوشهگیری و انزوای افراد مستعد به افسردگی کاسته میشود.
یکی از سوالاتی که افراد در مورد تاثیر ورزش بر افسردگی دارند؛ این است که باید چه مقدار ورزش کنند تا افسردگی شان درمان شود! نکته ای که در اینجا وجود دارد؛ این است که میزان ورزش در این شرایط اهمیتی ندارد. همین که افراد در ابتدا شروع به فعالیت بدنی در خانه کرده و یا از خانه خارج شوند؛ کافی است. اما بعدتر میتوانند میزان ورزش خود را افزایش داده و زمان بیشتری را به آن اختصاص دهند.
همیشه شروع کردن ورزش، دشوارتر از ادامه دادن به آن است. اما اگر افراد از میزان تاثیر ورزش بر افسردگی آگاه بودند؛ برای درمان این بیماری خیلی سریع تر اینکار را آغاز میکردند. در ابتدا بهتر است با گامهای کوچک شروع کرده و هدف های کوچک برای خود بگذارید. برای مثال روز اول تنها پنج دقیقه فعالیت داشته و هر روز کمی آن را افزایش دهید. همچنین در این مورد میتوانید از روانشناس و یک مربی نیز کمک بگیرید.
تاثیر ورزش بر افسردگی بی نظیر بوده و به شکل های مختلفی ثابت شده است. با اینکه شروع اینکار برای افراد مبتلا به این بیماری دشوار است؛ اما با دیدن نتایج آن خود برای ادامه دادن مشتاق میشوند. بهتر است در کنار استفاده از روش های درمانی، افراد این راه را نیز حتما امتحان کرده و در ورزش کردن استمرار داشته باشند.
برای دریافت مشاوره در زمینه تاثیر ورزش بر افسردگی میتوانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 تماس بگیرید.